بررسی تحلیلی توسل و شبهات پیرامون آن.

چکیده :

یکی دیگر از موارد اختلاف بین وهابیان و سایر مسلمین، توسل به اولیای الهی یا به تعبیری، وسیله قرار دادن آنان نزد خداوند متعال است. وهابیان آن را جایز نمی دانند، اما عموم مسلمین نه تنها آن را جایز می شمارند، بلکه در طول تاریخ به آن عمل کرده اند. توسل انواع و اقسامی دارد که نزد عموم مسلمین برخی از آن ها صحیح و بعضی باطل و دسته ای دیگر مورد اختلاف هست؛ به همین دلیل هرکدام را با حکم آن ها بیان می نماییم.

متن مقاله :

یکی دیگر از موارد اختلاف بین وهابیان و سایر مسلمین، توسل به اولیای الهی یا به تعبیری، وسیله قرار دادن آنان نزد خداوند متعال است. وهابیان آن را جایز نمی دانند، اما عموم مسلمین نه تنها آن را جایز می شمارند، بلکه در طول تاریخ به آن عمل کرده اند. توسل انواع و اقسامی دارد که نزد عموم مسلمین برخی از آن ها صحیح و بعضی باطل و دسته ای دیگر مورد اختلاف هست؛ به همین دلیل هرکدام را با حکم آن ها بیان می نماییم.

تعریف توسل

توسل در لغت: خلیل بن احمد می گوید: توسل از وسلت الی ربّی وسیله است؛ یعنی انجام دادم عملی را تا به سبب آن به سوی خدا نزدیک شوم…. (۱) ابن منظور افریقی می نویسد: وسیله چیزی است که انسان به سبب آن به مقصود خود رهنمون می شود. (۲) .
توسل در اصطلاح: مقصود از توسل آن است که بنده چیزی یا شخصی را نزد خداوند واسطه قرار دهد تا او وسیله قربش به خدا گردد. (۳) .

فتواهای وهابیان
۱ شیخ عبدالعزیز بن باز مفتی سابق حجاز می گوید: توسل به جاه، و برکت یا حقِ کسی بدعت است، ولی شرک نیست؛ از همین رو هرگاه کسی بگوید: اللّهم إنّی أسألک بجاه أنبیائک أو بجاه ولیّک فلان أو بعبدک فلان أو بحقّ فلان او برکه فلان جایز نیست، بلکه بدعت و شرک آلود است. (۴) .
۲ شیخ صالح بن فوزان می گوید: هرکس به خالق و رازق بودن خداوند ایمان آورد، ولی در عبادت واسطه هایی بین خود و خداوند قرار دهد، در دین خدا بدعت گذارده است… و اگر به وسائط متوسل شود (به جهت جاه و مقام آنان) بدون آن که آنان را عبادت کند، این بدعت حرام و وسیله ای از وسائل شرک است… (۵) .
۳ گروه فتوای وهابیون، در جواب سؤالی از توسل می گویند: توسل به ذات پیامبر(صلی الله علیه وآله) و غیرِ او (از انبیا و صالحان) جایز نیست. هم چنین توسل به جاه پیامبر(صلی الله علیه وآله)و غیر او حرام است، زیرا این عمل بدعت و از پیامبر(صلی الله علیه وآله) یا صحابه حکمی در این مورد نرسیده است…(۶).
۴ ناصر الدین البانی می گوید: من معتقدم: کسانی که به اولیا و صالحان و… توسل می کنند از راه حقّ گمراه اند… (۷) .

فلسفه توسل
توسل وسیله و واسطه قرار دادن چیزی بین خود و مطلوب است. وسیله بر دو قسم است: گاهی از امور مادی است؛ مثل آب و غذا که وسیله رفع تشنگی و گرسنگی است. و زمانی نیز از امور معنوی است؛ مثل گناه کاری که خدا را به مقام و جاه یا حقیقت پیامبر(صلی الله علیه وآله)قسم می دهد تا از گناهش بگذرد. در هر دوصورت وسیله لازم است، زیرا خداوند متعال جهان آفرینش را به بهترین صورت آفریده است؛ آن جا که می فرماید: ” الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْء خَلَقَهُ “؛ (۸) آن خدایی که همه چیز را به بهترین صورت آفریده است.
جهان براساس نظام علّت ومعلولی واسباب و مسببات، برای هدایت و رشد و تکامل انسان ها آفریده شده است و نیازمندی های طبیعی بشر با عوامل و اسباب عادی برآورده می گردد. فیوضات معنوی خداوند، همچون هدایت، مغفرت و آمرزش نیز براساس نظامی خاص بر انسان ها نازل می شود و اراده حکیمانه خداوند بر این تعلق گرفته که امور از طریق اسباب خاص و علل معین به انسان ها برسد. بنابراین، همان گونه که در عالم ماده نمی توان پرسید: چرا خداوند متعال زمین را با خورشید نورانی کرده و خود بیواسطه به چنین کاری دست نزده است؟ در عالم معنا نیز نمی توان گفت: چرا خداوند مغفرت خویش را به واسطه اولیای الهی، شامل حال بندگان می کند؟ شهیدمطهری می فرماید:
فعل خدا، دارای نظام است. اگر کسی بخواهد به نظام آفرینش اعتنا نداشته باشد گمراه است. به همین جهت است که خدای متعال، گناه کاران را ارشاد فرموده است که درِ خانه رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) بروند و علاوه بر این که خود طلب مغفرت کنند، از آن بزرگوار بخواهند که برای ایشان طلب مغفرت کند. قرآن کریم می فرماید: ” وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤوُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوّاباً رَحِیماً “؛ (۹) اگر ایشان هنگامی که [با ارتکاب گناه] به خود ستم کردند، نزد تو می آمدند و از خدا آمرزش می خواستند و پیامبر هم برای ایشان طلب مغفرت می کرد، خدا را توبه پذیر مهربان می یافتند. (۱۰) .
از همین رو می بینیم که در قرآن و سنت تأکید فراوانی بر وسیله و توسل شده است. خداوند متعال می فرماید: ” یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ… “؛ (۱۱) ای مؤمنین تقوا پیشه کنید و برای رسیدن به او وسیله طلب نمایید.

انواع توسل
توسل و وسیله قرار دادن برای رسیدن به خداوند و حوائج خود بر چند نوع است:
۱ برخی از آنها به اتفاق مسلمانان جایز است؛
۲ دسته ای به اتفاق مسلمانان جایز نیست؛
۳ گروهی دیگر مورد اختلاف بین وهابیان و مسلمانان است.

موارد اتفاق بر جواز

توسل به خدا به ذات و اسماء و صفاتش
خداوند متعال می فرماید: ” وَ لِلّهِ اْلأَسْماءُ الْحُسْنی فَادْعُوهُ بِها… “؛ (۱۲) و برای خدا است اسم های پسندیده، پس او را به آنها بخوانید.
ترمذی به سند خود از بریده نقل می کند: پیامبر(صلی الله علیه وآله) شنید که مردی خداوند را به ذات، صفات و اسمائش قسم می دهد و می گوید: اللّهم إنّی أسألک بأنّی أشهد أنّک أنت الله لا اله إلاّ أنت الأحد الصمد الذی لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفواً أحد پیامبر(صلی الله علیه وآله)فرمود: تو خدا را به اسم اعظم اش خواندی، اسمی که اگر به آن خوانده شود اجابت می کند و اگر به آن سؤال شود عطا می کند. (۱۳) .

شیخ عبدالعزیز بن باز می گوید:… توسل باید به اسمای خدا، صفات و توحید او باشد؛ همان گونه که در حدیث صحیح وارد شده است…. (۱۴) .
توسل به طاعت و ایمان
توسّل همراه عمل صالح از بهترین وسائط نزد خداوند متعال و از موارد اتفاق بین مسلمین است.
آلوسی در ذیل آیه شریفه: ” وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ… ” می گوید: خداوند امر به ادایِ طاعات نموده است. (۱۵) .
حضرت ابراهیم و فرزندش اسماعیل ساختن خانه خدا را عملی برای تقرّب به خداوند متعال قرار داده بودند. خداوند در این باره می فرماید: ” وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ “؛ (۱۶) و [نیز یادآورید] هنگامی را که ابراهیم و اسماعیل پایه های خانه [کعبه] را بالا می بردند و [می گفتند] پروردگارا! از ما بپذیر، که تو شنوا و دانایی. آن گاه از خداوند حاجتشان
را طلبیده و عرض می کنند: ” رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّهً مُسْلِمَهً
لَکَ وَ أَرِنا مَناسِکَنا وَ تُبْ عَلَیْنا إِنَّکَ أَنْتَ التَّوّابُ الرَّحِیمُ “؛ (۱۷) پروردگارا! ما
را تسلیم فرمان خود قرار ده و از دودمان ما، امّتی که تسلیم فرمانت باشند
[بهوجود آور ] و طرز عبادتمان را به ما نشان بده و توبه ما را بپذیر که تو توبه پذیر و مهربانی.
شیخ عبدالعزیز بن باز می گوید: هم چنین یکی از اقسام توسّل جایز، توسل به اعمال صالح است؛ در روایت آمده است: گروهی در غاری محبوس شدند و هرکدام با وسیله قرار دادن اعمال صالح خود از خداوند خواستند که او را نجات دهد: یکی خدا را به نیکی به پدر و مادر قسم داد. دیگری، به عفت از زنا سوگند داد. آن یکی به ادای امانت یاد کرد؛ در این هنگام خداوند همه آنان را نجات داد. (۱۸) .
مصطفی محمود در ذیل آیه: ” وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ ” می گوید: وسیله هر انسانی عملش است و بهترین عمل متابعت کردن از رسول و الگو قرار دادن او در تمام اعمال است…. (۱۹) .
توسل به قرآن کریم
احمد بن حنبل از عمران بن حصین نقل می کند که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: قرآن بخوانید و با آن از خداوند سؤال و درخواست کنید…. (۲۰) .
توسل به پیامبر در روز قیامت
توسل به پیامبر(صلی الله علیه وآله) در قیامت یعنی این که مردم در روز قیامت حضرت را وسیله قرار داده و از او بخواهند تا نزد خداوند از آنها شفاعت کند. بخاری از پیامبر(صلی الله علیه وآله) نقل می کند: مؤمنان در روز قیامت دور هم جمع می شوند، و می گویند: چه خوب است اگر پیامبر(صلی الله علیه وآله)ما را شفاعت کند… آن گاه نزد پیامبر(صلی الله علیه وآله) آمده و از وی طلب حاجت می کنند؛ آن حضرت(صلی الله علیه وآله)نیز از آنان شفاعت می کند.
گروه فتوای وهابیان می گویند:… روز قیامت مؤمنان به ترتیب به حضرت آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی پناه می آورند و همگی عذر می خواهند. حضرت عیسی(علیه السلام)می فرماید: به نزد محمد(صلی الله علیه وآله) روید، زیرا او بنده ای است که خداوند گناهان گذشته و آینده او را آمرزیده و از او بخواهید تا شما را شفاعت کند. پیامبر(صلی الله علیه وآله) نیز به سجده افتاده و برای آنان از درگاه الهی طلب مغفرت و غفران می کند…. (۲۱) .

توسل به آثار پیامبر در زمان حیات
توسل، گاهی با وسیله قرار دادن خودِ شخص است، زمانی با اثرش و هنگامی نیز به مکانی است که آن شخص بزرگوار را در خود جای داده است.
احمد بن حنبل و دیگران نقل می کنند: پیامبر(صلی الله علیه وآله) هنگامی که وضو می گرفت، مردم به جهت تبرک به آب وضوی حضرت(صلی الله علیه وآله) نزدیک بود که خود را به هلاکت اندازند. (۲۲) .
توسل به دعای پیامبر در حال حیات
پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) به این دلیل که شخصیّتی عظیم و جلیل القدر است، دعایش رد نمی شود، لذا می توان برای رسیدن به خواسته خود از خدا به دعای او توسل جست.
برادران حضرت یوسف(علیه السلام) بعد از آن که به خطا و اشتباه و گناهشان پی برده و پشیمان گشتند، از پدرشان خواستند تا برای آنان دعا کند. خداوند در این زمینه می فرماید: ” قالُوا یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنّا کُنّا خاطِئِینَ؛ قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ “؛ (۲۳) گفتند: پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه که ما خطاکار بودیم… هم چنین در مذمّت منافقان می فرماید: ” وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ تَعالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللهِ لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ وَ رَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَ هُمْ مُسْتَکْبِرُونَ “؛ (۲۴) هنگامی که به آنان گفته شود: بیایید تا رسول خدا برای شما استغفار کند، سرهایشان را [از روی استهزا و کبر و غرور] تکان می دهند و آنها را می بینی که از سخنان تو اعراض کرده و تکبر میورزند.

توسل به ذات پیامبر قبل از آمدن به دنیا
حاکم نیشابوری نقل می کند: حضرت آدم(علیه السلام) بعد از آن که خطایی از او سرزد، عرض کرد: بارخدایا تو را به حقّ محمد سوگند می دهم از من بگذری! خداوند فرمود: ای آدم چه کسی به تو این کلمات را یاد داد؟! عرض کرد: بارخدایا! بر ساق عرش دیدم چنین نوشته شده است: لا إله إلاّ الله، محمّد رسول الله از این فهمیدم که رسول تو کریم ترین انسان ها نزد توست، زیرا اسم او را با اسم خودت مقرون ساختی. خداوند فرمود: آری، تو را بخشیدم، او آخرین پیامبران و از ذریه تو است و اگر او نبود تو را خلق نمی کردم. (۲۵) .

توسل به انبیا و اولیا در حیاتشان
ابن تیمیه می گوید: ترمذی به طریق صحیح نقل کرده که پیامبر(صلی الله علیه وآله) به شخصی دستور داد، این چنین خدا را بخواند: اللّهم إنّی أسألک وأتوجّه إلیک بنبیّک.(۲۶) ابوبکر نزد رسول خدا(صلی الله علیه وآله) آمد و عرض کرد: من قرآن را فرا می گیرم، ولی آن را فراموش می کنم. حضرت(صلی الله علیه وآله) فرمود: بگو: اللّهمّ إنّی أسألک بمحمّد نبیّک و…. (۲۷) .

موارد اتفاق بر عدم جواز
برخی از اقسام توسّل به اتفاق مسلمین جایز نیست که عبارتند از:

توسل به طاغوت
خداوند متعال می فرماید: ” یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَی الطّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ “؛ (۲۸) می خواهند برای داوری نزد طاغوت و حکّام باطل بروند با این که به آنها دستور داده شده که به طاغوت کافر شوند.

توسل به بتان
خداوند می فرماید: ” وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ ما لا یَضُرُّهُمْ وَلا یَنْفَعُهُمْ وَ یَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللهِ “؛ (۲۹) آنها غیر از خدا چیزهایی را می پرستند که نه به آنان زیان می رساند ونه سودی می بخشد ومی گویند: اینهاشفیعان مانزد خدا هستند.
موارد اختلاف
همان گونه که اشاره شد، وهابیان و عموم مسلمانان در برخی از اقسام توسل اختلاف دارند که عبارت است از:
۱ توسل به ذات حقّ، مقام و جاه پیامبر(صلی الله علیه وآله) و اولیای الهی در حیات برزخی؛
۲ توسل به دعای پیامبر(صلی الله علیه وآله) و اولیای الهی در حیات برزخی؛
۳ توسل به آثار پیامبر(صلی الله علیه وآله) و اولیا در حیات برزخی.
توسل به جاه پیامبر در حیات برزخی

این قسم طبق نظر عموم مسلمین جایز است، ولی وهابیان آن را نه تنها جایز ندانسته بلکه شرک آلود می دانند.
گروه فتوای وهابیان می نویسند: توسل به ذات پیامبر(صلی الله علیه وآله) و غیر او (از انبیا و صالحان) جایز نیست هم چنین توسل به جاه پیامبر(صلی الله علیه وآله) و غیرِ او حرام است…. (۳۰) .

دلیل جواز و رجحان
برای جواز و رجحان این نوع توسل می توان به ادله ای تمسک کرد که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
۱ طبرانی در المعجم الکبیر به سند صحیح از عثمان بن حنیف نقل می کند: شخصی به جهت حاجتی مکرّر نزد عثمان به عفّان مراجعه می نمود، ولی عثمان به خواسته اش توجهی نمی کرد؛ تا این که در بین راه عثمان بن حنیف را که خود راوی است ملاقات کرده و از این موضوع شکایت کرد. عثمان بن حنیف به او گفت: آبی را آماده کن و وضو بگیر؛ به مسجد برو و دو رکعت نماز بگزار و بعد از اتمام نماز، پیامبر(صلی الله علیه وآله)را وسیله قرار ده و بگو: اللّهم إنّی أسألک و أتوجّه إلیک بنبیّک محمّد صلّی الله علیه و سلّم نبیّ الرحمه، یا محمّد إنّی أتوجّه بک إلی ربّی فتقضی لی حاجتی، آن گاه حاجت خود را به یاد آور.
عثمان بن حنیف می گوید: شخص یادشده آن اعمال را انجام داد، آن گاه به سوی خانه عثمان روان شد، فوراً دربان آمد و او را نزد عثمان بن عفان برد، عثمان نیز او را احترام شایانی کرد. سپس حاجتش را به طور کامل برآورد و به او گفت: من همین الآن به یاد حاجت تو افتادم و هرگاه بعد از این از ما حاجتی خواستی به نزد ما بیا… آن گاه عثمان ابن حنیف گفت: این دستور از من نبود، بلکه روزی خدمت پیامبر(صلی الله علیه وآله) بودم که نابینایی نزد حضرت آمد و از کوری چشم خود شکایت نمود. حضرت(صلی الله علیه وآله) ابتدا پیشنهاد کرد که صبر کند ولی او نپذیرفت. سپس به او همین دستور را داد و آن شخص نیز بعد از ادای آن بینا شد و به مقصود خود رسید.

این حدیث را جماعت کثیری از اهل سنت نقل کرده اند؛ امثال: حاکم نیشابوری، (۳۱) ابن عبدالبر، (۳۲) ابونعیم اصفهانی، (۳۳) ذهبی، (۳۴) حافظ هیثمی، (۳۵) متقی هندی (۳۶) و دیگران.
۲ دارمی در سنن خود از ابوالجوزاء أوس بن عبدالله نقل می کند: در مدینه قحطی شدیدی پدید آمد. عده ای نزد عایشه آمده و از این امر شکایت کردند. عایشه گفت: به سراغ قبر پیامبر(صلی الله علیه وآله) روید و از آن جا دریچه ای به سوی آسمان باز کنید تا بین قبر حضرت(صلی الله علیه وآله) و آسمان فاصله ای نباشد. آنان چنین کردند. خداوند نیز به برکت توسل به حضرت(صلی الله علیه وآله) باران فراوانی به آنها عنایت کرد، تا آن که سبزی ها رشد کرده و شتران چاق شدند…. (۳۷) .
از آن جا که حدیث به دلیل وجود سعید بن زید در سند آن، (۳۸) موافق با عقیده
البانی نبوده درصدد تضعیف آن برآمده است، در حالی که سعید بن زید از رجال مسلم است و یحیی بن معین او را توثیق نموده است. هم چنین بخاری، ابن سعد، عجلی، ابوزرعه، ابوجعفر دارمی و برخی دیگر از رجالیین اهل سنت او را توثیق نموده اند. (۳۹) .
۳ قسطلانی نقل می کند: عربی برکنار قبر پیامبر(صلی الله علیه وآله) ایستاد و عرض کرد: بارخدایا! امر کردی تا بندگان را آزاد کنیم، این حبیب تو است و من بنده تو، مرا از آتش جهنم به حقّ پیامبرت آزاد گردان. هاتفی ندا داد: ای مرد! چرا آزادی از جهنم را تنها بر خودت خواستی و برای جمیع مؤمنین نخواستی؟ برو که تو را آزاد نمودم.(۴۰) .
دیدگاه علمای اهل سنت
۱ نورالدین سمهودی می گوید: استغاثه و شفاعت و توسل به پیامبر(صلی الله علیه وآله) و جاه و برکت او نزد خداوند از کردار انبیا و سیره سلف صالح بوده و در هر زمانی انجام می گرفته است؛ چه قبل از خلقت و چه بعد از آن، حتی در حیات دنیوی و در برزخ. هرگاه توسل به اعمال صحیح است؛ همان گونه که در حدیث غار آمده، توسل به پیامبر(صلی الله علیه وآله) اولی است….
۲ دکتر عبدالملک سعدی می گوید: هرگاه کسی بگوید: أللّهمّ إنّی توسلت إلیک بجاه نبیّ أو صالح؛ کسی نباید در جواز آن شک کند، زیرا جاه همان ذات کسی نیست که به او توسل شده، بلکه مکانت و مرتبه او نزد خداوند است و این، حاصل و خلاصه اعمال صالح او است. خداوند متعال در مورد حضرت موسی(علیه السلام) می فرماید: ” وَ کانَ عِنْدَ اللهِ وَجِیهاً “؛ (۴۱) و نزد خدا آبرومند بود…. (۴۲) .
۳ قسطلانی می گوید: بر زائر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) سزاوار است که زیاد دعا و تضرّع و استغاثه، طلب شفاعت و توسل به ذات پاک رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نماید…. (۴۳) .
۴ زرقانی در شرح آن می گوید:… باید به پیامبر(صلی الله علیه وآله) توسل جست، زیرا توسل به آن حضرت سبب فروریختن کوه های گناهان است….
۵ ابن الحاج ابوعبیدالله عبدری مالکی می گوید:… مرده ای که به زیارتش می رویم اگر از کسانی باشد که امید برکت از او می رود، باید به او توسل جست، و پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)در رأس آنها است…. (۴۴) .
۶ حسن بن علی سقاف شافعی می گوید: توسل، استغاثه و طلب شفاعت از بزرگِ مردم (محمد(صلی الله علیه وآله) پیامبر و چراغ تاریکی ها) از امور مستحبی است که بر آن تأکید فراوان شده است، بهویژه هنگام گرفتاری ها. و سیره علمای اهل عمل و اولیای اهل عبادت، بزرگان محدثین و امامان سلف بر این بوده است.
۷ نووی در برخی از کتاب هایش قائل به استحباب توسل شده است. (۴۵) .
۸ غماری در مقدمه کتابش می نویسد: قول به استحباب توسل مذهب شافعی و دیگر از امامان شایسته است. کسانی که بر جلالت و وثوق آنان اجماع است. (۴۶) .
۹ ابن حجر مکّی از اشعار شافعی این دو بیت را که بر توسل شافعی به اهل بیتِ پیامبر(صلی الله علیه وآله) دلالت دارد نقل می کند:
آل النبیّ ذریعتی
و هم إلیه وسیلتی
أرجو بهم أعطوا غداً
بیدی الیمین صحیفتی (۴۷) .
۱۰ زینی دحلان می گوید: هرکس که ذکرهای پیشینیان و دعاها و اوراد آنان را دنبال کند در آنها مقدار زیادی از توسل به ذوات مقدسه می یابد. و کسی بر آنان ایراد نگرفت، تا این که این منکران (وهابیان) آمدند. و اگر قرار باشد که نمونه های توسل را جمع کنیم کتابی عظیم می شود…. (۴۸) .
مرحوم علامه امینی در توجیه توسل می فرماید: توسل بیش از این نیست که شخصی با واسطه قرار دادن ذوات مقدسه به خدا نزدیک شود و آنها را وسیله برآورده شدن حاجات خود قرار دهد، زیرا آنان نزد خدا آبرومندند؛ نه این که ذات مقدس آنان را به طور مستقل در برآورده شدن حاجت هایش دخیل بداند، بلکه آنان را مجاری فیض، حلقه های وصل و واسطه های بین مولی و بندگان می داند… با این عقیده که تنها مؤثر حقیقی در عالم وجود خداوند سبحان است و تمام کسانی که متوسل به ذوات مقدسه می شوند همین نیّت را دارند، حال این چه ضدّیتی با توحید دارد؟…. (۴۹) .

توسل به دعای پیامبر در حیات برزخی
عقیده مسلمانان جواز بلکه رجحان این نوع توسل است، ولی در مقابل، وهابیان قائل به عدم جواز و حرمت آن می باشند.
ابن تیمیه می گوید: توسل؛ یعنی این که انسان از پیامبر(صلی الله علیه وآله) طلب کند تا برایش دعا کند؛ همان گونه که شما به انسانی زنده می گویی: برای من دعا کن. همان طور که صحابه از پیامبر(صلی الله علیه وآله) می خواستند تا برایشان دعا کند. این در مورد زنده ها صحیح و مشروع است، ولی در مورد مردگان از انبیا و صالحان مشروع نیست…. (۵۰) .
دلیل جواز و رجحان

۱ خداوند متعال می فرماید: ” وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤوُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوّاباً رَحِیماً “؛ (۵۱) و اگر این مخالفان هنگامی که به خود ستم می کردند [و فرمان های خدا را زیر پا می گذاردند] به نزد تو می آمدند و از خدا طلب آمرزش می کردند و پیامبر هم برای آنها استغفار می کرد، خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند.
ممکن است کسی ادعا کند که آیه، ظهور در زمان پیامبر(صلی الله علیه وآله) دارد، ولی به تنقیح مناط و اخذِ ملاک می توان آن را به عصر بعد از وفاتشان نیز تعمیم داد، زیرا انسان همیشه و در هر زمان گناه کار است و به وسیله ای نیاز دارد تا او را برای طلب مغفرت از خداوند واسطه قرار دهد. از همین رو، صحابه بعد از پیامبر(صلی الله علیه وآله) با تمسک به این آیه از آن حضرت(صلی الله علیه وآله)طلب استغفار می نمودند. این مطلب علی الخصوص با اثبات حیات برزخی و وجود ارتباط بین عالم برزخ و دنیا هموارتر خواهد شد. (۵۲) .
۲ بیهقی و ابن ابی شیبه نقل می کنند: در زمان خلافت عمر قحطی شدیدی بر مردم روی آورد. بلال بن حرث(رحمه الله) از اصحاب رسول خدا(صلی الله علیه وآله) کنار قبر پیامبر(صلی الله علیه وآله) آمد و عرض کرد: ای رسول خدا! برای امتت باران طلب، زیرا آنان نزدیک است که هلاک شوند. رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در عالم رؤیا به او فرمود: زود است که آنان سیراب شوند. (۵۳) در این حدیث بلال به دعای پیامبر(صلی الله علیه وآله) متوسل شده است.
۳ علی(علیه السلام) می فرماید: شخصی بعد از سه روز از دفن رسول خدا(صلی الله علیه وآله) وارد مدینه شد و خود را روی قبر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) انداخت و خاک آن را بر سر ریخت و عرض کرد: ای رسول خدا! گفتی، ما هم گفتارت را شنیدیم، از خداوند گرفتی ما نیز از تو گرفتیم، از جمله آیاتی که بر تو نازل شد، این بود: ” وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُوکَ ” تا آخر آیه. من به خود ظلم کرده ام، آمده ام تا برایم استغفار نمایی. از داخل قبر ندا داده شد که تو به طور حتم بخشیده شدی. (۵۴) .
منع از توسل، از بدعت های امویان
حاکم نیشابوری به سند خود از داود بن ابی صالح نقل می کند: مروان روزی وارد روضه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) شد مردی را دید که صورت (پیشانی) خود را بر روی قبر گذارده است. مروان دست به شانه اش گذاشت و گفت: می دانی که چه می کنی؟ آن مرد سر خود را بلند کرد. مروان دید او ابوایوب انصاری است. او خطاب به مروان فرمود: آری، می دانم که چه می کنم! من به خاطر این سنگ ها نیامده ام، بلکه برای رسول خدا(صلی الله علیه وآله)

آمده ام. آن گاه از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نقل کرد که فرمود: بر دین نگریید، اگر کسی که اهل است والی آن گردد، بلکه زمانی بر دین بگریید که غیر اهل والی آن شود. (۵۵) .
توسل و تبرک به آثار پیامبر در حیات برزخی
عموم مسلمانان در طول تاریخ قائل به جواز آن بوده و هستند، ولی وهابیان آن را تحریم نموداند. در بحث تبرک و سنت و بدعت به فتاوای وهابیان در این مورد اشاره کردیم.
در این جا به طور خلاصه به برخی از روایات اشاره می کنیم:
۱ سمهودی شافعی از مطلّب نقل می کند: بعد از وفات پیامبر(صلی الله علیه وآله) مردم به خاک قبر پیامبر(صلی الله علیه وآله) تبرک جسته و از آن برمی داشتند تا این که عایشه مانع شد و دستور داد: دیواری را به دور قبر پیامبر(صلی الله علیه وآله) کشیدند تا جسد پیامبر(صلی الله علیه وآله) مکشوف نگردد. (۵۶) .
۲ بخاری در کتاب اعتصام به سند خود از أبی برده نقل کرده است: هنگامی که وارد مدینه شدم، عبدالله بن سلام را ملاقات کردم، او به من گفت: به منزل ما بیا تا در ظرفی که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) با آن آب آشامیده، آب خورده و سیراب شوی و در مکانی که در آن جا نماز گزارده، نماز بخوانی. با او به منزلش رفتم، با آن ظرف آب آشامیدم، از خرما تناول نموده و در آن مکان نماز گزاردم. (۵۷) .
۳ بخاری نیز در کتاب الأدب المفرد (۵۸) از عبدالرحمن بن رزین روایت کرده که فرمود: گذرمان بر سرزمین ربذه افتاد، خبردار شدیم که سلمه بن اکوع(رحمه الله) از اصحاب رسول خدا در این سرزمین زندگی می کند، لذا خدمت او رسیدیم، بر او سلام کردیم. او دست هایش را بیرون آورد و فرمود: با این دو دست با پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) بیعت نمودم… ما بلند شده و آن را بوسیدیم.

پی نوشت ها
۱- ترتیب العین، ماده وسل.
۲- لسان العرب، ماده وسل.
۳- ر.ک: آلوسی، تفسیر روح المعانی، ج۶، ص۱۲۴ ۱۲۸٫
۴- شیخ بن باز، مجموع فتاوی و مقالات متنوعه، ج۴، ص۳۱۱٫
۵- المنتقی من فتاوی الشیخ بن فوزان، ج۲، ص۵۴٫
۶- البدع و المحدثات و ما لا اصل له، ص۲۶۵ ۲۶۶٫
۷- فتاوی الالبانی، ص۴۳۲٫
۸- سجده ۳۲ آیه ۷٫
۹- نساء آیه ۶۴٫
۱۰- مجموعه آثار، ج۱، ص۲۶۴٫
۱۱- مائده آیه ۳۵٫
۱۲- اعراف آیه ۸۰٫
۱۳- صحیح ترمذی، ج۵، ص۵۱۵، ح۳۴۷۵٫
۱۴- مجموع فتاوی و مقالات متنوعه، ج۴، ص۳۱۱٫
۱۵- روح المعانی، ج۶، ص۱۲۴٫
۱۶- بقره آیه ۱۲۷٫
۱۷- بقره آیه ۱۲۸٫
۱۸- سنن ترمذی، حدیث ۳۴۷۵، مجموع فتاوی و مقالات متنوعه، ج۴، ص۳۱۱٫
۱۹- مصطفی محمود، من اسرار القرآن، ص۷۶ و ۷۷٫
۲۰- مسند احمد، ج۴، ص۴۴۵٫
۲۱- البدع و المحدثات و ما لا اصل له، ص۲۶۵ ۲۶۶؛ صحیح بخاری، حدیث ۷۴۴۰؛ صحیح مسلم، حدیث۱۹۳٫
۲۲- صحیح بخاری، ج۱، ص۵۵؛ مسند احمد، ج۴، ص۳۲۹٫
۲۳- یوسف ۱۲ آیه ۹۷ ۹۸٫
۲۴- منافقون ۶۳ آیه ۵٫
۲۵- مستدرک حاکم، ج۲، ص۶۱۵٫
۲۶- مجموعه الرسائل و المسائل، ج۱، ص۱۳٫
۲۷- التوصل إلی حقیقه التوسل، ص۳۱۰ به نقل از جامع الاصول.
۲۸- نساء آیه ۶۰٫
۲۹- یونس ۱۰ آیه ۱۸٫
۳۰- البدع و المحدثات و ما لا اصل له، ص۲۶۵ ۲۶۶٫
۳۱- المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۰۸٫
۳۲- الاصابه، ج۴، ص۳۸۲٫
۳۳- حلیه الاولیاء، ج۳، ص۱۲۱٫
۳۴- سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۱۱۸، رقم۷٫
۳۵- مجمع الزوائد، ج۹، ص۲۵۶٫
۳۶- کنزالعمال، ج۱۳، ص۶۳۶، ح۳۷۶۰۸٫
۳۷- سنن دارمی، ج۱، ص۴۳٫
۳۸- التوسل انواعه و احکامه، ص۱۲۸٫
۳۹- تهذیب التهذیب، ج۴، ص۲۹٫
۴۰- قسطلانی، المواهب اللدنیه، ج۴، ص۵۸۴٫
۴۱- احزاب ۳۳ آیه ۶۹٫
۴۲- البدعه فی مفهومها الاسلامی، ص۴۵٫
۴۳- المواهب اللدنیه، ج۴، ص۵۹۳٫
۴۴- المدخل، ج۱، ص۲۵۴٫
۴۵- حاشیه الایضاح علی المناسک، ص۴۵۰ و ۴۹۸؛ شرح المهذّب المجموع، ج۸، ص۲۷۴؛ شرح الاذکار، باب اذکار الحجّ، ص۳۰۷٫
۴۶- غماری، مقدمه ارغام المبتدع الغبیّ بجواز التوسل بالنبیّ.
۴۷- صواعق المحرقه، ص۱۸٫
۴۸- زینی دحلان، الدرر السنیه، ص۳۱٫
۴۹- الغدیر، ج۳، ص۴۰۳٫
۵۰- زیاره القبور، ص۲۴ ۲۵٫
۵۱- نساء آیه ۶۴٫
۵۲- ر.ک: بحث حیات برزخی.
۵۳- زینی دحلان، الدرر السنیه، ص۱۸٫
۵۴- الروض الفائق، ص۳۸۰؛ وفاءالوفا، ج۴، ص۱۳۹۹؛ المواهب اللدنیه، ج۴، ص۵۸۳؛ صالح الاخوان، ص۵۴۰؛ مشارق الأنوار، ج۱، ص۱۲۱٫
۵۵- مستدرک حاکم، ج۴، ص۵۶۰، حدیث ۸۵۷۱؛ شفاء السقام، ص۱۵۲؛ وفاءالوفا، ج۴، ص۱۳۵۳ و ۱۴۰۴؛ مجمع الزوائد، ج۴، ص۲٫
۵۶- وفاءالوفا، ج۱، ص۳۸۵٫
۵۷- صحیح بخاری، ج۸، ص۱۵۴٫
۵۸- الأدب المفرد، ص۱۴۴؛ الطبقات الکبری، ج۴، ص۳۹٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *