مسند گل

یکــی مــا راست دل ، در آن فقط دلــدار بنشیند

کـــه هـــر دم یـــار خواهــد در کنـار یار بنشیند

بــرای خـاطــر غمگینـم از بـس محتــرم هستــی

کــه قلب از یــاد تــو می ایستــد ، هـر بار بنشیند

اگــر بی اختیــار افتــد نگــاهم بــر کسی جز تو

همـــان دم بـــر لبـــانم ذکــر استغفـــار بنشینــد

نمی گیرد کسی در قلب من جــای تــو را هرگز

مگــر ممکن بُوَد بـــر مسنـد گــل ، خــار بنشیـد

تمــام کـار من از صبح تــا شب فکر دلدار است

مـعیـن  هرگـز مبــادا  تــا  دلـت  بیکــار  بنشینـد

معین تبریزی
برای مشاهده ی سایر اشعار ، کلیک کنید .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *