وقتی به او نمی رسید …

وقتی به او نمی‌رسید…

 

عشق میان شما دو نفر به جایی رسیده که بدون یکدیگر نمی توانید زندگی کنید اما می دانید به هزار و یک دلیل، مثل مخالفت خانواده ها نمی توانید زندگی مشترک را با یکدیگر شروع کنید. باید فراموشش کنید و به دنبال کس دیگری باشید تا بتواند نیمه گمشده شما لقب بگیرد. در این وضعیت چه طور باید با عشق بی فرجام تان کنار بیایید؟

 

بارها دیده و شنیده ایم که خانواده ها مانع یک ازدواج شده اند. واقعیت این است که سر گرفتن یک زندگی با مخالفت خانواده ها انقدر سخت و پرریسک است که شاید بهتر باشد وقتی با مخالفت های سرسخت آنها رو به رو می شوید، کمی بیشتر درباره ازدواج تان فکر کنید. این مخالفت ها می تواند بعد از مدتی شما را به جایی برساند که از همسرتان هم دلزده شوید و زندگی مشترک را شکنجه گاه ببینید.

 

در فرهنگ ایرانی، ازدواج شما با فرد مورد علاقه تان، ازدواج دو نفر نیست. پیوند دو خانواده و فامیل است.

 

یعنی پیوندی که باید همه جوره با ظرافت و احترام انجام بگیرد. اگر می‌خواهیم ازدواج کنیم باید رضایت خانواده‌ی هر دو طرف، به دست آید. اگر در این مورد خانواده‌ها مخالف باشند و نگرانی‌هایی برای آن‌ها ایجاد شود، جدا شدن افراد از هم جنبه‌ی مثبت قضیه است؛ البته در صورتی که افراد با توافق یکدیگر از هم جدا شوند.

 

خیلی طبیعی است که افسرده شوید چون بخش بزرگی از علایق، امیدها، وابستگی ها و خاطرات خوشتان را از دست داده اید و باید برای همیشه آن را فراموش کنید. اما در کنار پذیرفتن این دلتنگی ها، بپذیرید که مخالفت ها و تنش هایی که امروز به چشم دیده اید، در یک زندگی مشترک می تواند ده ها برابر شدید شود

 

اما احساس افسردگی و دلتنگی که پس از جدا شدن در فرد شکل می‌گیرد، قابل توجیه است. به این دلیل که حس علاقه و دوست داشتن در همه‌ی افراد وجود دارد. علاقه به همه‌چیز حتی به اشیا هم وجود دارد. زمانی ‌که کیف پول‌مان را گم می‌کنیم تا مدتی ممکن است حالت نگرانی و ناراحتی همراه‌مان باشد. حال رابطه‌ی انسانی و دوست داشتن یک فرد که به دلیل جدا شدن افراد شکل می‌گیرد، می‌تواند حالتی از افسردگی و دلتنگی را به دنبال داشته باشد که امری کاملاً طبیعی است. اگر این دلتنگی ادامه یابد، حالت سوگ هم پیدا می‌کند و ممکن است تا ماه‌ها به طول انجامد. اما نکته مهم در تمام این مدت این است که نگذارید تفکر احساسی شما از تفکر منطقی تان پیشی بگیرد.

 

خیلی طبیعی است که افسرده شوید چون بخش بزرگی از علایق، امیدها، وابستگی ها و خاطرات خوشتان را از دست داده اید و باید برای همیشه آن را فراموش کنید. اما در کنار پذیرفتن این دلتنگی ها، بپذیرید که مخالفت ها و تنش هایی که امروز به چشم دیده اید، در یک زندگی مشترک می تواند ده ها برابر شدید شود و شما را از زندگی ای که با این سختی ساخته اید، دلزده کند. اختلاف ها گاهی اوقات عشق را فدا می کنند و احساس پشیمانی به شما می دهند.

 

در این برهه‌ی زمانی که غمگین و دل شکسته اید باید به فعالیت‌های اجتماعی یا کارهایی که ذهن تان را مشغول کرده است، بپردازید و از این طریق سعی کنید به‌تدریج این ناراحتی را که برایتان پیش آمده فراموش کنید.

 

یادتان باشد در پروسه‌ی فراموش کردن، فرد نباید زیاد به خود فشار بیاورد، چرا که ممکن است حالت عکس داشته باشد. به‌سرعت یا با فشار فراموش کردن امور، ممکن است حالت سرکوب کردن داشته باشد و به زخم کهنه‌ای تبدیل شود که بار دیگر و در جایی دیگر سر باز کند. باید اجازه داد این حالت غم سپری شود و با گذشت زمان بار هیجانات عاطفی کم شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *