partial
ناتمام ، جزئی
compatible
سازگار ، موافق
intermingle
باهم مخلوط کردن
transplant
پیوند زدن ، مهاجرت کردن
determine
تصمیم گرفتن ، تعیین کردن
catheter
میل جراحی
needle
سوزن ، با سوزن تزریق کردن
phlebotomy
رگ زنی ، حجامت ، نیشتر
sanguine
خونی ، دموی ، سرخ
characterize
مشخص کردن
deposited
امانتی
alternate
ذخیره ، یدکی
severe
سخت گیر ، سخت گیرانه
donor
دهنده
recipient
گیرنده
invade
هجوم آوردن
demand
درخواست ، درخواست کردن
crescent
هلال ماه
critical
خطرناک ، بحرانی ، مهم ، حیاتی
inherited
موروثی
descendant
نواده ، نوه ، نسل
projection
طرح ، برآمدگی
disseminate
ارسال کردن ، پخش کردن
lodge
خانه ، انبار ، انبار کردن
prolong
طولانی کردن ، به تاخیر انداختن
derive
مشتق شدن از
prone
متمایل ، مستعد ، در معرض
purpura
لکه خونریزی زیرپوستی
starch
نشاسته ، آهار