چکیده :
اتفاقات مهم پس از رحلت رسول خدا به علت جابجایی حکومت و حق امیرالمومنین در تاریخ دچار تشویش و مبهم گویی زیادی شده است. چرا که تاریخ نویسان می خواستند با این کار بر اقدامی که موالی آن ها جهت تغییر حکومت انجام داده و بر جسارات آن ها به دختر پیغمبر سرپوش بگذارند. لذا ما باید با بررسی متون تاریخی و تهیه روز شمار و حتی لحظه شماری ایام پس از رحلت خدا به مساله زمان حجوم به در خانه صدیقه طاهره و شهادت حضرت محسن بپردازیم.همچنین پس از بیان ادلّه و نتیجه گیری به ردّ دلیل هایی که به بیان زمان هایی دیگر برای این واقعه پرداخته اند، می پردازیم.
متن مقاله :
بررسی مختصر پیرامون تاریخ رحلت رسول خدا
در این که رحلت رسول خدا در روز دوشنبه صورت گرفته است اختلافی نیست. ولی اختلاف است که در کدام روز و در کدام ماه اتفاق افتاده است. بیشتر مورخان و محدثان شیعه روز ۲۸ صفر را ذکر کرده اند. جمع کثیری از مرخان و محدثان روز ۱۲ ربیع را ذکر کرده اند و اندکی نیز اول یا دوم ربیع را نوشته اند(۱).
قول ۲۸ صفر که موافق قول شیعه است دارای اسنادی است که در ادامه آورده می شود.
۱٫ اعلام الوری ج۱ ص ۲۶۹ نوشته است که و « و مات لیلتین بقیتا من صفر سنه عشر من هجرته» یعنی و در روز دوشنبه بیست و هشتم ماه صفر سال یازدهم از هجرت دار فانی را وداع فرمود. این که در متن عربی سال ۱۰ ذکر کرده چون سال ها بعد شروع سال قمری ۱ محرم شده است اما زمان رسول خدا همان زمان هجرت یعنی ربیع الاول شروع سال جدید بوده لذا با آن احتساب سال رحلت رسول خدا می شود ۱۰ هجری.
۲٫ المقنعه ، شیخ مفید،دارالطباعه، ص ۴۵۶ دارد: . وقبض بالمدینه مسموما یوم الإثنین للیلتین بقیتا من صفر سنه عشر من هجرته
۳٫ تهذیب الاحکام، شیخ طوسی،دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۹۰، ج ۶، ص ۲ وقبض بالمدینه مسموما یوم الاثنین للیلتین بقیتا من صفر سنه عشره من الهجره
و کثیری از منابع دیگر که نشان می دهد تاریخ ۲۸ صفر شهرت عملی بین فقها داشته و ما به همین تاریخ استناد می کنیم برای شروع روز شمار.
روز دوشنبه ۲۸ صفر در نیمروز رسول خدا صل الله علیه و آله از دنیا رفتند.
وقایع روز دوشنبه پس از رحلت رسول خدا:
ابوبکر در همان روز قبل از و فات به سمت «سنح» می رود(۲).
انکار وفات رسول خدا توسط عمر بن خطاب تا موقعی که ابوبکر برسد و اورا به ظاهر آرام می کند (۳)
در همان روز ۲۸ صفر شورای سقیفه تشکیل شد و اعضا پس از اتفاقاتی خاص با ابوبکر بیعت کردند. ( نهج البلاغه خطبه ۱۵۰ عبارت حتی اذا قبض الله رسوله رجع قوم علی الاعقاب…).
پس از اتمام جلسه در سقیفه گروه بیعت کننده با ابوبکر تلاش می کند کار بیعت گرفتن برای وی از همگان را خیلی سریع به انجام رساند. زبیر ابن بکّار آورده است که چون با ابوکر بیعت شد گروهی که با او بیعت کرده بودند او را شتابان و با سر و صدا همچون عروسی که به حجله می برند وارد مسجد رسول خدا کردند و پایان آن روز پراکنده شدند(۴)
توجه به این نکته مهم است که فضای حاکم بر سقیفه فضای رقابت، حسادت، عداوت وخیانت بود و با ترفند عمر بود که اعضا با ابوبکر بیعت کردند لذا هر حکومت و بیعتی که در یک همچین فضایی انجام می گیرد به دنبال این است که سریع حکومت خود را تثبیت کرده و مخالفین را سرکوب کنند لذا در همان روز دوشنبه پس از سقیفه که اهل بیت و اهل مدینه مشغول خواندن نماز بر رسول خدا بودند، عمر ، ابوبکر و ابوعبیده جراح به کمک قبیله بنی اسلم به کوچه های مدینه آمدند و هر که را که می دیدند از او به زور بیعت می گرفتند.برای دیدن منابع این نکته می توانید به کتاب میراث ربوده اثر استاد مصطفی دلشاد تهرانی صفحات ۷۳ تا ۷۷ رجوع کنید.
در همین جا باید گفت که اجمالا کسانی که می گویند واقعه آتش زدن خانه جهت بیعت گرفتن از امیرالمومنین ۳۰ تا ۵۰ روز پس از شهادت رسول خدا بوده مردود است چرا که مهمترین خطری که حکومت آنان را تهدید می کرده امیرالمومنین بوده و این بعید است که آن ها با عجله ای که داشتند، ایشان را ۵۰ روز رها کرده باشند.
سه شنبه :
ادامه بیعت گرفتن برای ابوبکر در سه شنبه شب که نوشتند شب دوم وفات رسول خدا ابو بکر و عمر خبر مخالفت هایی را شنیدند و با مشورت با ابو عبیده جراح و مغیره تصمیم گرفتند هر چه زودتر عباس ابن عبدالمطلب را ملاقات کنند و برای او و فرزندانش در قدرت بهره ای قرار دهند تا آنان دست از هواداری از امیرالمومنین بردارد لذا در شب دوم به خانه او رفتند که آن ها این امر را نپذیرفتند .
در این هنگام نیز هنوز جنازه پیغمبر بر زمین مانده و برخی از مردم مدینه بر آن نماز می خواندند تا این که سه شنبه شب پس از غروب یا سحر روز چهارشنبه بدن مطهر پیغمبر دفن شد.(۵)
چهارشنبه :
روز چهارشنبه دو بار در خانه امیرالمومنین را می زنند برای بیعت گرفتن از ایشان با خلیفه. امیرالمومنین میفرمایند من مشغول گردآوری قرآن هستم و تا این کار به اتمام نرسد به هیچ وجه از خانه خارج نخواهم شد و ردا بر دوشم نخواهم انداخت.
روز چهار شنبه می شود ۱ ربیع که برخی این مراجعت را حمله اول تلقی کردند که در حقیقت درگیری اتفاق نیافتاد و آن ها وقتی خیالشان راحت شد که امیرالمونین از خانه بیرون نمی آیند، رفتند.
حضرت علی علیه السلام می فرماید: «لمّا قبض رسول اللّه صلی الله علیه و آله اقسمت الاّ اضع ردائی عن ظهری حتی اجمع مابین اللّوحین فما وضعت ردائی حتّی جمعت القرآن»(۶)
وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله رحلت کرد، قسم یاد کردم که ردا بردوش نگیرم تا وقتی که قرآن را جمع آوری کنم و ردا برنگرفتم تا قرآن را جمع آوری نمودم.
ابن ندیم می نویسد: زمان وفات پیامبر صلی الله علیه و آله ، حضرت علی علیه السلام احساس کرد مردم فال های بدی می زنند.* از این رو قسم یاد کرد که عبا به دوش نگیرد تا قرآن را جمع کند. پس سه روز در خانه نشست تا قرآن را جمع آوری کرد و آن اوّلین مصحفی بود که همه قرآن در آن جمع شده بود.(۷)
پس بنا بر این روایت جمع کردن قرآن توسط امیر المونین ۳ روز طول کشید که می شود چهارشنبه، پنج شنبه و جمعه (۳ ربیع الاول)
چهارشنبه به بعد
حال به این نکته می رسیم که از روز چهارشنبه که پیامبر دفن شدند تا روز جمعه، ابوبکر پس از به کرسی نشاندن حکومتش و بیعت گرفتن و دفع اعتراضات انصار و مهاجرین دستور به اخراج عوامل و وکیل صدیقه طاهره از فدک می کند.که در برخی کتب تاریخ به نخستین اقدام ابوبکر یاد شده است
در این رابطه مرحوم طبرسی در احتجاج می فرمایند: عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَمَّا بُویِعَ أَبُو بَکْرٍ وَ اسْتَقَامَ لَهُ الْأَمْرُ عَلَى جَمِیعِ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ بَعَثَ إِلَى فَدَکَ مَنْ أَخْرَجَ وَکِیلَ فَاطِمَهَ ع بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ مِنْهَا فَجَاءَتْ فَاطِمَهُ الزَّهْرَاءُ ع إِلَى أَبِی بَکْرٍ ثُمَّ قَالَتْ لِمَ تَمْنَعُنِی مِیرَاثِی مِنْ أَبِی رَسُولِ اللَّهِ ص وَ أَخْرَجْتَ وَکِیلِی مِنْ فَدَکَ وَ قَدْ جَعَلَهَا لِی رَسُولُ اللَّهِ ص بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى؟ الاحتجاج، ج۱، ص:۹۰
محل استشهاد ما اینجاست که می فرماید زمانی که با ابوبکر بیعت شد و زمامداری وی بر عموم مهاجران و انصار تثبیت گشت دستور داد تا فدک را از تصرف حضرت فاطمه بیرون آورند و کارگزاران آن حضرت را از آن سرزمین خارج کنند . فاطمه نزد او رفت و فرمود : چرا فدک را از من گرفته ای و مرا از تصرف در آن محروم ساخته ای و دستور داده ای نماینده ام را از فدک بیرون کنند…
با توجه به آنچه که ما در مورد سرعت بیعت گرفتن ابوبکر از مردم و رفتن به خانه عباس ابن عبدالمطلب و روایت بیعت عثمان بن عفان با ابوبکر(۸) در مسجد تثبیت حکومت او بین انصار و مهاجرین بیش از دو یا سه روز طول نکشیده با توجه به جمعیت آن زمان مردم مدینه و اینکه اکثر مردم در سپاه اسامه بودند.و همچنین در روایت آمده بلافاصله پس از رسیدن خبر به حضرت زهرا او نزد ابوبکر رفت و داستان استشهاد برای فدک و همچنین داستان عمر بن خطاب که قباله فدک یا سند برگرداندن فدک که ابوبکر به حضرت زهرا داده بود(موسوم به کوچه) در همین هفته بعد از شهادت رسول خدا یعنی از روز شنبه ۴ ربیع الاول رخ داده است که برخی منابع در روز شمارشان به آن اشاره دارند (۹) حال این که نهایت نقلی که به بیان پیگیری حضرت زهرا در مورد باز پس گیری اموالشان دارد به ۹ روز پس از شهادت پیغمبر اشاره دارد که با اضافه به ۲۸ صفر می شود ۶ ربیع الاول.
علی ایّ حالٍ با این استشهاد به این روایت و استشهاد به عجله و شتابزدگی عمر و ابوبکر در امر بیعت گیری و تثبیت حکومت کل داستان فدک و خطبه آن و داستان کوچه تا ۶ ربیع طول کشیده شده است. و نمی توان آن را دلیل گرفت بر این که ایشان سالم بودند پس حجوم اصلی یک ماه بعد بوده است.
حال می رسیم به این مطلب که جمع آوری قرآن تمام شده و بنی هاشم پیش امیرالمومنین آمدند و معترض به سقیفه شدند.(۸). آیا سرکرده های سقیفه این اجتماع را نادیده گرفته و امر بیعت امیرالمونین را که تنها خطر برای حکومت آن ها بوده رها کرده وبه ۳۰ تا ۵۰ روز بعد پس از بازگشت لشگر اسامه به تاخیر می اندازند؟؟ کسانی که به این معنا معتقدند به حق، فضای حاکم بر ایام پس از رحلت رسول خدا را درک نکرده و عجله و سرعت آنان را برای تثبیت حکومتشان را درک نکرده اند.که با کمی تتبع در منابع ذکر شده مثل کتاب میراث ربوده که به صورت تحلیلی به این مطلب پرداخته می توانند این فضا را بیشتر درک کنند.
دو حمله دیگر به در خانه امیرالمونین صورت گرفته که این دو حمله به دلایلی که در ادامه آورده می شود پشت سر هم و با فاصله اندکی صورت گرفته:
۱٫ برخی از افراد در خانه امیرالمومنین تحصن کرده اند. مثل ابوذر، مقداد و زبیر و…
ابوبکر متوجه این تحصن می شود سپس به دستور او عمر با جماعتی به در خانه می آیند و می گویند با ابوبکر بیعت کنید. زبیر شمشیر می کشد که شمشیر او گرفته می شود و شمشیر توسط عمر شکسته می شود(این شکسته شدن به چند نقل و توسط افراد مختلف نقل شده) بعد افراد تحصن کننده همراه امیرالمونین بدون درگیری دیگری به نزد ابوبکر آورده شده و با تهدید از آن ها بیعت می گیرند.تا این که فقط امیرالمومنین می ماند که وقتی به ایشان می گویند بیعت کن در حقانیت خودشان شروع به خطبه خواندن می کنند که مفصل است و در نهایت با بیان آن خطبه ایشان بیعت نکرده و آن ها هم دیگر نمی توانستند جلو ایشان را بگیرند.
تا اینجا انتهای حمله دوم است (۱۰)
۲٫ پس از رفتن امیرالمومنین به فاصله کمی که در تاریخ ذکر نشده چراکه تنها کسی که مانده بود و بیعت نکرده بود ایشان بود عمر به ابوبکر گفت چه چیز تو را منع می کند از این که بروی و از او بیعت بگیری؟ اگر تو انجام نمی دهی من انجام می دهم.سپس با عصبانیت و جمعیت کثیری حمله به در خانه امیرالمومنین می کند و داستان مضروب شدن صدیقه طاهره و شهادت حضرت محسن اینجا رخ می دهد .که منبع اصل داستان را در پاورقی ذکر میکنیم.(۱۱)
با این بیان به این مطلب می رسیم که مسایل مربوط به غصب فدک ، یار طلبی امیرالمومنین، تحصن در خانه ی امیرالمومنین، مضروب شدن صدیقه طاهره و شهادت حضرت محسن در همین ایام اول ربیع و متصل به شهادت رسول خدا می باشد و با توجه به این که گفته شد نهایت تاریخ باز پس گیری اموال و فدک ۹ روز بعد از وفات پیامبر در ۶ ربیع بوده است و به فاصله کمی بعد از آن حمله دوم و سوم شکل گرفته باید شهادت حضرت محسن (علیه السلام ) را همان حدود ۷ ربیع که به عنوان شهادت ایشان مشهور است در نظر گرفت .
پی نوشت ها
(۱) میراث ربوده، مصطفی دلشاد تهرانی، انتشارات دریا ، ۱۳۸۱، ص ۶۶
(۲) تاریخ طبری ج۳ ص ۲۰۰
(۳) همان ص ۲۰۳
(۴) میراث ربوده، مصطفی دلشاد تهرانی ص ۷۳ که ایشان از شرح ابن ابی الحدید ج۶ ص ۱۹ نقل کرده است.
(۵) تاریخ طبری ج ۳ ص ۲۱۳ و ۲۲۳
(۶) ـ بحارالانوار، ج ۸۹، ص ۵۲٫
(۷) الفهرست، ابن ندیم، ص ۳۰؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص ۲۸؛ به نقل از افسانه تحریف، رسول جعفریان، ص ۱۱۳٫
(۸) در اصول کافی از حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام روایتی نقل شده که در بخشی از آن آمده است: در پی احتجاجات حضرت زهرا علیهاالسلام و گواهی امیر مؤمنان علیه السلام و أمّ ایمن، ابوبکر در نوشته ای دستور ترک تعرّض از فدک را صادر کرد و چون فاطمه علیهاالسلام نامه را گرفت و برگشت، در راه عمر خبردار شد و آن نامه را گرفت و پاره کرد و دور ریخت. اصول کافی، ج۲، ص۴۴۳
(۸) فاجتمع علیه بنو هاشم ومعهم الزبیر بن العوام، واجتمعت بنو امیه إلى عثمان بن عفان وبنو زهره إلى عبد الرحمن بن عوف، فکانوا فی المسجد کلهم مجتمعین إذ أقبل أبو بکر ومعه عمر وابو عبیده بن الجراح فقالوا: مالنا نراکم خلقا شتى قوموا فبایعوا أبا بکر فقد بایعته الانصار والناس، فقام عثمان وعبد الرحمن بن عوف ومن معهما فبایعوا، وانصرف علی وبنو هاشم إلى منزل علی علیه السلام ومعهم الزبیر. احتجاج جلد ۱ صفحه ۹۵
این مطالب(بیعت عثمان) در منابع دیگری مثل تاریخ طبری نقل شده است
(۹) دانشنامه شهادت حضرت زهرا(جلد۱-۲):علی لباف ،عبور از تا ریکی:عدنان درخشان ،سقیفه:سید مرتضی عسکری ،الهجوم علی بیت فاطمه:عبد الزهرا مهدی ،مظلومی گمشده در سقیفه:(جلد ۲ و ۴) علی لباف
(۱۰) الهجوم علی بیت فاطمه، عبدالزهراء مهدی ص ۱۰۸
(۱۱) همان ص ۱۱۰ تا ۱۲۵ اینجا برخی از عبارات این کتاب را می آوریم که جمله به جمله ی آن را مرحوم عبدالزهرا با سند در کتاب خود ذکر کرده است:
فلما سمع القوم صوتها و بکاءها انصرفوا باکین و بقی عمر و معه قوم و دعا بالنار و أضرمها فی الباب فاخذت النار فی خشب الباب و دخل الدخان البیت فدخل قنفذ یده یروم فتح الباب .
فأخذت فاطمه علیهاالسلام بعضادتی الباب تمنعهم من فتحه و قالت: ناشدتکم الله و بأبی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم أن تکفوا عنا و تنصرفوا، فاخذ عمر السوط من قنفذ و ضرب به عضدها فالتوی السوط علی یدیها حتی صار کالدملج الاسود .
فضرب عمر الباب برجله فکسره، و فاطمه علیهاالسلام قد الصقت احشاءها بالباب تترسه، فرکل الباب برجله و عصرها بین الباب و الحائط عصره شدیده قاسیه حتی کادت روحها أن تخرج من شده العصره، و نبت المسمار فی صدرها و نبع الدم من صدرها و ثدییها ، فسقطت لوجهها و النار تسعر ، فصرخت صرخه جعلت اعلی المدینه أسفلها، و صاحت: یا أبتاه! یا رسول الله! هکذا یصنع بحبیبتک و ابنتک،آه یا فضه! الیک فخذینی فقد والله قتل ما فی احشائی، ثم استندت الی الجدار و هی تمخض و کانت حامله بالمحسن لسته أشهر فاسقطته ، فدخل عمر و صفق علی خدها صفقه من ظاهر الخمار، فانقطع قرطها و تناثرت الی الارض . ص ۱۱۸ و ص ۱۱۹ کتاب