خطبه ۱۸۵ – خطبه درباره منافقین

وَ مِنْ خُطْبَه لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ
از خطبه هاى آن حضرت است
یَصِفُ فیهَا الْمُنافِقینَ
در بـاره منافقیـن
نَحْمَدُهُ عَلى ما وَفَّقَ لَهُ مِنَ الطّاعَهِ، وَ ذادَ عَنْهُ مِنَ الْمَعْصِیَهِ.
خداوند را بر توفیقى که در بندگى عنایت کرده، و از معصیت بازداشته سپاس مى گوییم.
وَ نَسْأَلُهُ لِمِنَّتِهِ تَماماً، وَ بِحَبْلِهِ اعْتِصاماً. وَ نَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ
و اتمام نعمت و چنگ زدن به ریسمانش را از او درخواست مى نماییم. و شهادت مى دهیم که محمد بنده
وَ رَسُولُهُ، خاضَ اِلى رِضْوانِ اللّهِ کُلَّ غَمْرَه، وَ تَجَرَّعَ
و فرستاده اوست، آن وجود مبارکى که در راه خشنودى او در هر بلا و سختى فرو رفت، و از هر
فیهِ کُلَّ غُصَّه، وَ قَدْ تَلَوَّنَ لَهُ الاَْدْنَوْنَ، وَ تَاَلَّبَ عَلَیْهِ الاَْقْصَوْنَ،
شربت بلایى جامى نوشید، در حالى که نزدیکانش از او روى گرداندند، و بیگانگان بر دشمنیش اتفاق داشتند،
وَ خَلَعَتْ اِلَیْهِ الْعَرَبُ اَعِنَّتَها، وَ ضَرَبَتْ اِلى مُحارَبَتِهِ بُطُونَ
عرب براى جنگ با او عنان گسیخته بود، و مرکب ها را براى کارزار با او به تازیانه
رَواحِلِها، حَتّى اَنْزَلَتْ بِساحَتِهِ عَداوَتَها، مِنْ اَبْعَدِ الدّارِ وَ اَسْحَقِ
رانده بود، تا دشمنى خود را به ساحت مقدسش وارد کند، از دورترین خانه، و بعیدترین
الْمَزارِ.
جـایـگاه .
اُوصیکُمْ عِبادَاللّهِ بِتَقْوَى اللّهِ، وَاُحَذِّرُکُمْ اَهْلَ النِّفاقِ، فَاِنَّهُمُ
بندگان خدا، شما را به تقواى الهى سفارش مى کنم، و از اهل نفاق مى ترسانم، چرا که آنان
الضّالُّونَ الْمُضِلُّونَ، وَ الزّالُّونَ الْمُزِلُّونَ. یَتَلَوَّنُونَ اَلْواناً، وَ یَفْتَنُّونَ
گمراه و گمراه کننده اند، و دچار لغزش و لغزاننده اند. رنگ به رنگ مى شوند، و به حالات گوناگون
افْتِناناً، وَ یَعْمِدُونَکُمْ بِکُلِّ عِماد، وَ یَرْصُدُونَکُمْ بِکُلِّ مِرْصاد.
ظاهر مى گردند، به هر وسیله کوبنده اى براى گمراه کردن شما متوسل مى شوند، و در هر کمینگاهى کمین مى گیرند.
قُلُوبُهُمْ دَوِیَّهٌ، وَ صِفاحُهُمْ نَقِیَّهٌ. یَمْشُونَ الْخَفاءَ،
قلوبشان فاسد، و ظاهرشان پاک مى نماید. براى فریب مردم به دور از دیده حرکت مى کنند،
وَ یَدِبُّونَ الضَّراءَ. وَصْفُهُمْ دَواءٌ، وَ قَوْلُهُمْ شِفاءٌ،
و چون روباه در میان جنگل انبوه از درخت مى جهند. وصفشان به ظاهر دواى درد، و گفتارشان شفاست،
وَ فِعْلُهُمُ الدّاءُ الْعَیاءُ. حَسَدَهُ الرَّخاءِ، وَ مُؤَکِّدُوا الْبَلاءِ،
امّا عملشان دردى است بى دوا. بر راحت مردمان حسد مى برند، بر گرفتارى دیگران مى افزایند،
وَ مُقَنِّطُوا الرَّجاءِ. لَهُمْ بِکُلِّ طَریق صَریعٌ، وَ اِلى کُلِّ قَلْب شَفیعٌ،
و امیدواران را نومید مى کنند. اینان را به هر راهى افتاده اى، و در هر دلى شفیعى،
وَ لِکُلِّ شَجْو دُمُوعٌ. یَتَقارَضُونَ الثَّناءَ، وَ یَتَراقَبُونَ الْجَزاءَ.
و در هر غم و اندوهى اشکى است. مدح و ثناى یکدیگر را به هم وام دهند، و پاداش آن را متوقعند.
اِنْ سَاَلُوا اَلْحَفُوا، وَ اِنْ عَذَلُوا کَشَفُوا، وَ اِنْ حَکَمُوا
در سؤال اصرار ورزند، و به وقت سرزنش پرده درى کنند، و اگر در قضیه اى حَکَم قرار گیرند
اَسْرَفُوا. قَدْ اَعَدُّوا لِکُلِّ حَقٍّ باطِلاً، وَ لِکُلِّ قائِم مائِلاً، وَلِکُلِّ حَىٍّ
اسراف در ستم نمایند. برابر هر حقّى باطلى، و براى هر راستى کژى اى، و براى هر زنده اى
قاتِلاً، وَلِکُلِّ باب مِفْتاحاً، وَ لِکُلِّ لَیْل مِصْباحاً. یَتَوَصَّلُونَ اِلَى
قاتلى، و براى هر درى کلیدى، و براى هر شبى چراغى آماده کرده اند. با اظهار بى رغبتى
الطَّمَع  ِ بِالْیَأْسِ لِیُقیمُوا بِهِ اَسْواقَهُمْ، وَ یُنْفِقُوا بِهِ اَعْلاقَهُمْ.
زمینه ساز طمع خود هستند تا بازارشان را به پا دارند، و متاع هاى کاسد به ظاهر نفیس خود را رواج دهند.
یَقُولُونَ فَیُشَبِّهُونَ، وَ یَصِفُونَ فَیُمَوِّهُونَ. قَدْ هَوَّنُوا
باطل مى گویند ولى حق جلوه مى دهند، و بد وصف مى کنند و زیبا مى نمایانند. راه سخت و تنگ باطل را
الطَّریقَ، وَ اَضْلَعُوا الْمَضیقَ. فَهُمْ لُمَهُ الشَّیْطانِ،
آسان جلوه مى دهند، و از راه حق بر این پایه که راهى سخت و تنگ است مى ترسانند. اینان یاران شیطان،
وَ حُمَهُ النّیرانِ، «اُولئِکَ حِزْبُ الشَّیْطانِ، اَلا اِنَّ حِزْبَ الشَّیْطانِ
و زبانه هاى آتشند، «آنان حزب شیطانند، و بدانید حزب شیطان
هُمُ الْخاسِرُونَ».
زیــانــکــارانــنــد» .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *