فرهنگ‌های فارسی

نخستین فرهنگ فارسی (پس از اسلام) که نام آن به ما رسیده «رساله ابو حفص سغدی» یا «فرهنگ ابو حفص سغدی» است که تا اوایل قرن یازدهم هجری وجود داشته و مؤلفان فرهنگ‌های جهانگیری و رشیدی از آن نقل کرده‌اند. بعضی این رساله را تألیف ابو حفص حکیم بن احوص سغدی می‌دانند که نوعی رود  به نام شهرود ـ را اختراع کرده و در حدود سال ٣٠٠ هـ . ق. می‌زیسته است و برخی مؤلف را شخصی دیگر گمان برده‌اند که در اواسط قرن پنجم هجری می‌زیسته. [١] از این فرهنگ اکنون اثری نیست.

دومین فرهنگ که نامش به ما رسیده «تفاسیر فی لغه‌الفرس» تألیف قطران شاعر معروف است. این مطلب از لغت فرس اسدی و کشف‌الظنون حاج خلیفه تأیید می‌شود. از این فرهنگ هم اثری در دست نیست ولی نسخی خطی به نام فرهنگ قطران در کتاب‌خانه‌ها موجود است که تلخیصی است از «فرهنگ اسدی».

اولین فرهنگ فارسی موجود «لغت‌نامه» یا «لغت ‌فرس» تألیف ابو منصور علی بن احمد اسدی توسی شاعر معروف قرن نهم [٢] هجری است.

در این کتاب بسیار تصرف شده و مطالبی بر آن افزوده‌اند، به‌طوری که نسخ خطی آن با هم اختلاف بسیار دارد و حتا بین دو چاپ هرن و چاپ اقبال اختلافی فاحش موجود است. بنیاد باب‌های این کتاب بر حرف آخر است.

دومین فرهنگ فارسی موجود «صحاح‌الفرس» تألیف شمس‌الدین محمد بن فخرالدین هند‌و‌شاه نخجوانی مشهور به شمس منشی نویسنده‌ی قرن هشتم است (تالیف ۷٢٨ هـ .ق.) و آن شامل ٢۵ باب است که دارای حدود ۴٣٠ فصل و ٢٣٠٠ لغت است. بنیاد باب‌های این کتاب نیز بر حرف آخر است. سپس در همان قرن شمس فخری اصفهانی در معیار جمالی و مفتاح ابو اسحاقی یک فصل (چهارم) را به لغت فرس تخصیص داد و این بخش، سومین فرهنگ موجود فارسی به‌شمار می‌رود.

در همین قرن هشتم چون گروهی از سلسله‌های پادشاهان مسلمان و فارسی‌زبان در هند حکومت داشتند و مردم هند که احتیاج به فراگرفتن زبان فارسی را  که زبان دربارها بود  بیش از پیش احساس می‌کردند، به تألیف فرهنگ فارسی دست زدند.

نخستین فرهنگی که در هند نوشته شد، تألیف مبارک‌شاه غزنوی مشهور به فخر قواس (متوفی ۷١۶ هـ .ق. ) است به نام «فرهنگ قواس». (٢)

سپس محمد بن قوام بن رستم بن محمود بدر خزانه بلخی معروف به کری کتاب «بحرالفضائل فی منافع‌الافاضل» را تألیف کرد (اواخر قرن هشتم) (٣).

پس از قاضی‌خان بدر محمد دهلوی معروف به دهاردال در ٨٢٢ هـ .ق. «اداه الفضلاء» را به رشته‌ی نگارش در آورد.

در اوایل قرن نهم ابراهیم قوام فاروقی در ولایت بهار هند «شرف‌نامه» را به نام مرشد خود شرف‌الدین احمد منیری تألیف کرد. (۴) محمد بن داود بن محمود به سال ٨۷٣ هـ.. ق. «مفتاح‌الفضلاء» را تدوین کرد. (۵)

محمود بن شیخ ضیاء در زمان اسکندر بن بهلول شاه، کتاب «تحفه‌السعاده» را به سال ٩١۶ هـ . ق به رشته‌ی نگارش در آورد (۶).

در اوایل قرن دهم «کتاب مؤیدالفضلاء» را محمد لاد تألیف کرد و نیز در اوایل همان قرن «کشف‌اللغات» توسط عبدالرحیم بن احمد سور تألیف شد و همچنین در همان اوان حسین وفایی «فرهنگ وفایی» را به سال ۵٣٣ هـ. ق. تالیف کرد.

در اواسط قرن مذکور «فرهنگ شیرخانی » یا «فوایدالصنایع» تألیف شد و خلاصه‌ی آن به نام «زبده الفواید» به سال ٩۵۵ تنظیم گردید (۷). همچنین در همان قرن «فتح‌الکتاب» به قلم ابوالخیر بن سعد انصاری به نام فتح خان الهنی به سال ٩٩١ هـ . ق. به رشته‌ی تحریر در آمد (٨). در پایان قرن مذکور «مجمع اللغات» توسط ابو‌الفضل وزیر جلال‌الدین اکبر شاه تألیف شد (به سال ٩٩۴ هـ . ق.) (٩). اما در ایران در زمان شاه‌طهماسب صفوی (٩٣٠- ٩٨۴) میرزا ابراهیم شاه حسین اصفهانی فرهنگی تألیف کرد که به نام «فرهنگ میرزا ابراهیم» معروف است (١٠).

در اوایل قرن یازدهم محمد قاسم متخلص به سروری کاشانی ابن حاج محمد «مجمع الفرس» را به سال ١٠٠٨ هـ . ق. تألیف کرد. چون این فرهنگ به هند رسید، مؤلف جهانگیری از آن استفاده کرد و سپس «فرهنگ جهانگیری» به ایران وارد شد و سروری در تجدیدنظر فرهنگ خود آن را مورد استفاده قرار داد (١١).

همچنین در اوایل قرن یازدهم در هند «مدارالافاضل» به قلم «الله داد فیضی بن اسدالعلماء علی‌شیر سرهندی» به رشته‌ی نگارش در آمد (سال ١٠٠١ هـ .ق) (١٢).

جمال‌الدین حسین فخرالدین حسن انجوی شیرازی در سال ١٠٠۵ هـ . ق. «فرهنگ» خود را به نام اکبر پادشاه هندوستان شروع و در ١٠١۷ به پایان رسانیده و سپس در آن تجدیدنظر کرده و در سال ١٠٣٢ نسخه مجددی از آن به پادشاه هند جهانگیر بن اکبر شاه عرضه داشت. (١٣)

در همان قرن «چهار عنصر دانش» در زمان سلطنت جهانگیر (١٠١۴-١٠٣۷) توسط امان‌الله ملقب به خانه‌زاد خان فیروز جنگ به‌ رشته‌ی تألیف در آمد (١۴) نیز علی محمد شیخ عبد‌الحق [٣] دهلوی کتاب «جمع‌الجوامع» را به سال ١٠٣٩ تألیف کرد (١۵) عبداللطیف بن عبدالله کبیر گجرایی (متوفی ١٠۴٨) «لطایف‌اللغات» را تدوین کرد (١۶) . محمد حسین بن خلف تبریزی متخلص به برهان در سال ١٠۶٢ «برهان قاطع» را تألیف کرد (١۷).

دو سال پس از تألیف برهان یعنی در ١٠۶۴ هـ . ق. عبدالرشید عبدالغفور حسینی مدنی از مردم تته (سند) «فرهنگ رشیدی» را به رشته‌ی تحریر در آورد (١٨)

در قرن دوازدهم «سراج‌اللغات و چراغ هدایت» به قلم سراج‌الدین علی خان اکبر آبادی متخلص به آرزو در هند تألیف و منتشر شد (١٩). محمود بن شیخ عبدالواحد بن قاضی شمس‌الدین ساکن بریلی، «محموداللغات» را در سال ١١۵٠ هـ . ق. تدوین کرد (٢٠) .

پیک‌چند متخلص به بهار، فرهنگ «بهار عجم» را به سال ١١۵٢ هـ . ق. به اتمام رسانید (٢١) . در قرن سیزدهم در ایران «برهان جامع» توسط محمد کریم تبریزی تألیف و در ١٢۶٠ هـ .ق . در تبریز چاپ شد و آن خلاصه‌ی برهان قاطع است و در حاشیه‌ی بعضی شواهد لغاتی افزوده شده.

«انجمن آراء» به قلم رضاقلی‌خان هدایت ‌الله‌باشی در همین قرن منتشر شد. (خاتمه‌ی تألیف ١٢٨٨ هـ . ق.) در این قرن در هند نیز کتاب‌های ذیل تألیف شد:

«قسطاس‌اللغه» شیخ نورالدین محمد معروف به محمد یوسف متخلص به حکیم (آغاز تألیف ١٢١۴ هـ . ق) (٢٢) .

در سال ١٢٢٠ هـ .ق . «شمس‌اللغات» تألیف و انتشار یافت (٢٣) و «اصطلاحات شعرا» تألیف «ترحیم‌‎الدین بن کریم‌الدین» در همین قرن منتشر شد. (٢۴)

«هفت قلزم» در زمان غازی‌الدین حیدر پادشاه اود (جلوس ١٢٢٩ هـ . ق) توسط قبول محمد تدوین و تنظیم شد (٢۵) . «غیاث‌اللغات» تألیف محمد غیاث‌الدین بن جلال‌الدین رامپوری در ١٢۴٢ هـ .ق پایان یافت (٢۶). «تسسهیل‌الغات» تألیف شیخ احمد متخلص به حسرت بن محمد علی بن عبدالصانع به سال ١٢۵٩ هـ .ق به اتمام رسید (٢۷).

«بحر عجم» تألیف محمد حسین متخلص به راقم و ملقب به افضل‌الشعرا شیرین‌سخن‌خان در همین در همین قرن منتشر شده (آغاز تألیف ١٢۶٨ هـ .ق) (٢٨).

«ارمغان آصفی» توسط محمد عبدالغنی‌خان متخلص به غنی به نام میرمحبوب علی‌شاه آصف ششم پادشاه دکن به سال ١٢٩٠ هـ .ق . تألیف گردید (٢٩).

در قرن چهاردهم ،فرهنگ‌های ذیل در هند تألیف شد: در آغاز قرن مزبور «فرهنگ آنندراج» توسط محمد پادشاه متخلص به شادبن غلام محیی‌الدین منشی مهاراجه «آنندراج» راجه‌ی ولایت و‌یجینگر تألیف و منتشر شد (پایان تألیف ١٣٠۶ هـ . ق.) (٣٠).

«آصف‌اللغات» تألیف نواب عزیز جنگ بهادر (متوفی ١٣۴٣ هـ .ق.) در ١۷ جلد تا حرف جیم منتشر شده و مؤلف موفق به اتمام آن نگردیده. (٣١)

«نقش بدیع» تألیف وجاهت حسین عندلیب شادانی رامپوری در سال ١٣۴٢ هـ .ق. در لاهور به چاپ رسید.

«فرهنگ نظام» تألیف سید محمد علی داعی‌الاسلام ایرانی به نام نظام دکن در پنج جلد تألیف و در حیدر آباد دکن (١٣۴۶  ١٣۵٨ هـ .ق.) به طبع رسید.

در ایران ،فرهنگ‌های ذیل تألیف شده است:

«فرهنگ ناظم‌الاطبا» یا «فرنودسار» تألیف دکتر میرزا علی اکبر خان نفیسی ناظم‌الاطباء (متوفی ١٣۴۴ هـ .ق.) در پنج جلد (٣٢) که دو بار طبع شد.

فرهنگ «نو بهار» به اهتمام محمد علی تبریزی خیابانی که در دو مجلد در تبریز به سال ١٣٠٨ هـ .ق. به چاپ رسیده و آن [۴] تلخیصی است از انجمن‌آرای ناصری.

در سی سال اخیر اهتمام بیش‌تری درباره‌ی تألیف و انتشار فرهنگ‌های فارسی به عمل آمده که از جمله‌ی آن‌ها از سلسله فرهنگ‌های عمید، فرهنگ آموزگار، فرهنگ فارسی دکتر مکری، فرهنگ امیر کبیر، فرهنگ اورنگ، فرهنگ گیلانی، فرهنگ طباطبایی، فرهنگ کاوه و فرهنگ معین باید نام برد.

دایره المعارف ـ به معنایی که نزد غربیان معهود است،‌ در ایران متداول نبود، اما چند دایره‌العلوم (مجموعه‌ا‌ی شامل علوم مختلف) تألیف شده است. در عصر ما دو دایرهالمعارف برای زبان فارسی تدوین گردیده و  تحت طبع می‌باشد.

١ـ لغت‌نامه‌ی دهخدا تألیف علی اکبر دهخدا که به‌منزله‌ی فرهنگ دایره‌المعارفی است. در سال ١٣٢۵ هـ .ش. از طرف مجلس شورای ملی ایران به طبع آن آغاز گردید و سپس ادامه‌ی طبع آن به عهده دانشگاه تهران (دانشکده ادبیات) محول شد و تاکنون ١٢٠ مجلد آن طبع شده و آن مشروح‌ترین فرهنگ و دایره‌المعارف فارسی است.

٢ـ دایره‌المعارف دیگر ترجمه و تلخیص‌گونه‌ایست از Columbia University Desk- Encycleopedia که نخست توسط مؤسسه‌ی فرانکلین ایران به ترجمه‌ی آن اقدام شده و اکنون تحت نظر بنیاد فرهنگ ایران به کار خود ادامه می‌دهد و به‌زودی جلد اول آن منتشر خواهد شد.

 

نقایص فرهنگ‌ها:

فرهنگ‌های فارسی که از قرن پنجم تا این اواخر تألیف شده‌اند، به‌طور کلی دارای نقایصی هستند که مهم‌ترین آن‌ها از این قرار است:

١- بیش‌تر توجه مؤلفان به لغات مشکل دور از ذهن مخصوصن لغاتی که در شعر به‌ کار می‌رود معطوف بوده و در نتیجه بسیاری از لغات معمول و متداول عصر خود و عصرهای پیش را یاد نکرده‌اند.

٢- کم‌تر به تعریفات لغات پرداخته‌اند و در عوض آن‌ها را با یک یا چند مترادف شناسانده‌اند و چون به آن مترادف یا مترادفات مراجعه کنید، می‌بینید که آن‌هم به لغت اولی ارجاع شده و بدین ترتیب دور پدید می‌آید و مخصوصن در تعریف لغات مربوط به گیاهان و جانوران کاملن مسامحه شده و بسیاری از لغات را که مؤلف می‌شناخته به‌جای تعریف و تحلیل فقط به جمله‌ی «معروف است» اکتفا گردیده.

٣- بسیاری از لغات را مصحف و محّرف ثبت کرده‌اند و این امر غالبن به سبب خط عربی، فارسی پیش آمده که در آن امتیاز حروف از یکدیگر وابسته به نقطه‌هاست و همین نقطه‌گذاری خود موجب تصحیف و تحریف بسیار شده. کاتبان متون نظم و نثر و لغت‌نامه‌ها هم به‌سبب عدم‌اطلاع هرج‌ومرجی ایجاد کرده‌اند و در نتیجه یک لغت به صورت‌های مختلف (گاه تا ده و پانزده صورت) نقل شده.

۴- تلفظ کلمه را به دو صورت یاد کرده‌اند:

الف ـ ذکر حرکات و سکنات که هم مایه‌ی اطناب و تفصیل، و فهم آن برای بسیاری از مراجعان مشکل شده و هم فاقد دقت از لحاظ تلفظ بعض کلمات است.

ب ـ ذکر هم‌وزن در بسیاری از موارد که خواننده تلفظ هم وزن را نمی‌داند، دچار اشکال می‌شود.

۵- وجه اشتقاق و ریشه‌ی لغات را نشان نداده‌اند و در مواردی هم که اظهارنظر کرده‌اند فقه‌اللغه عامیانه را به‌کار برده‌اند.

۶- هویت دستوری (گرامری) را نشان نداده‌اند.

۷- لغات متشابه که از زبان‌های مختلف (مثلن زبان‌های سامی ‌و زبان‌های هند و اروپایی) یا از زبان‌های ایرانی ناشی شده‌اند ولی از ریشه‌های مختلف هستند همه را ذیل یک ماده آورده با هم خلط کرده‌اند.

٨- مواد را به ترتیب منطقی الفبایی ضبط نکرده‌اند. مثلن عده‌ای حرف آخر را ملاک قرار داده‌اند و گروهی حرف دوم را و آن‌ها هم که حرف اول را مستند دانسته‌اند، همه‌ی حروف کلمه را مراعات نکرده‌اند.

٩- بعضی از فرهنگ‌ها تقریبن کلیه لغات عربی را که بسیاری از آن‌ها در فارسی به هیچ‌وجه مورد استعمال ندارد در فرهنگ خود آورده‌اند.

این نقایص موجب گردید که در عهد حاضر فاضلان ایرانی کمر همت بربندند و به رفع آن‌ها بکوشند.

فرهنگستان ایران هم پس از تأسیس، اولین وظایف خود را «ترتیب فرهنگ به قصد رد و قبول لغات و اصطلاحات پیشه‌وران و صنعتگران، جمع‌آوری الفاظ و اصطلاحات در زبان فارسی، اختیار الفاظ و اصطلاحات در هر رشته از رشته‌های زندگانی با سعی در این که حتی الامکان فارسی باشد، جمع آوری الفاظ و اصطلاحات از کتب قدیم، جمع آوری لغات و اصطلاحات ولایتی  » قرار داده است.

بعضی فرهنگ‌ها توسط مؤلفان به‌طور انفرادی و برخی به‌طور دسته جمعی و همچنین برخی مؤسسات دولتی یا وابسته به دولت به تألیف فرهنگ‌های مختلف مشغولند و تاکنون پیشرفت‌هایی در رفع معایب و نقایص مذکور به عمل آمده و امیدواری حاصل است که در ظرف چند سال فرهنگ مستدل و مستند Standard فارسی تألیف و منتشر شود. [۵]

 

٭ در مقاله حاضر ما به فرهنگ‌های اختصاصی و موضوعی و فرهنگ‌های لهجه‌های ایرانی یا فرهنگ‌های دو و سه زبانه توجهی نداریم و فقط از فرهنگ‌های فارسی به فارسی بحث می‌کنیم.

 

پی‌نوشت‌ها:

١  سعید نفیسی مقدمه برهان قاطع مصحح م  معین ج ١ ص شصت و هشت.

٢ رک: فرهنگ نظام ج (۵) مقدمه ص ۴ د (حاشیه) و ص ط ایضن ص ١٠٩ ط ی.

٣- ایضن ص ١٠ ی.

۴ـ ایضن ص ١١ یاء.

۵- ایضن ص ١٢ یب.

۶ـ ایضن ص ١٣ یج  ١۴ بد

۷ـ ایضن ص ١۵ بد.

٨- ایضن ص ١۵ یه ـ ١۶ یه.

٩ـ ایضاَ ج ۵ مقدمه ص ١۵ یه .

١٠- رک  مقدمه‌ی برهان قاطع مصحح نگارنده دیباچه ص هشتاد و یک ـ هشتاد و پنج.

١١- فرهنگ نظام ج ۵ ص ١۷ یز ـ ١٩ بط.

١٢- فرهنگ نظام ص ١۶ یو ـ ١۷ یزد.

١٣ـ رک برهان قاطع . مصحح نگارنده ج ١ مقدمه ص هشتاد و یک و هشتاد و پنج (به قلم اصغر حکمت) مقدمه‌ی لغت‌نامه ص ١٩۶  ١٩۷ (تکرار مقاله . برهان) فرهنگ نظام ج ۵ مقدمه ص ١٩ بط ببعد.

١۴- فرهنگ نظام ج ۵ ص ٢۴  کد.

١۵- ایضن ص ٢۵ کد.

١۶- ایضن ص ٢۵ که ـ ٢۶ کو.

١۷ـ رک مقدمه برهان. مصحح نگارنده.

١٨- ایضن ص ٢۷ کز به بعد

١٩- ایضن ص ٣١ لا  ٣٢ لب.

٢٠- ایضن ص ۴٢ مب .

٢١- ایضن ص ۴٣ مج.

٢٢- ایضن ص ۴۵ مه.

٢٣- نام مولف ذکر نشده ولی به سرپرستی مستر جوزف بر تیو جونیر صاحب انجام یافته (فرهنگ نظام ایضن ص ۴۵ مه) .

٢۴– ایضن ۴۶ مو.

٢۵ فرهنگ نظام ص ۴۶ مو و رک. برهان مصحح نگارنده ج ۵ ص ١۷ .

٢۶-فرهنگ نظام ایضن ص ۴۶ مو  ۴۷ مز مقدمه غیاث‌الغات طبع دبیر سیاقی.

٢۷- فرهنگ نظام ایضن ص ۴۷ مز.

٢٨- ایضن ۴۷ مز

٢٩- ایضن ۴٩ مط.

٣٠  ایضن ص ۴٩ مط.

٣١- ایضن ص ۴٩ مط  ص ۵٠ ن.

٣٢  رک . مقدمه‌ی فرهنگ مذکور به قلم سعید نفیسی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *