قواعد درس چهارم از کتاب دوم دبیرستان
حرکت حرف آخر کلمهی « هذا » در هر سه جمله ی فوق عوض نشده و ثابت میباشد . اما نقش و ترکیب کلمه در هر جمله ، با جملهی دیگرمتفاوت است ، بنابراین کلمهی « هذا » یک کلمهی « مبنی » است و اعرابش « محلّی » میباشد .
مهترین کلمات مبنی که اعراب همگی آنها « محلی » میباشد عبارتند از:
۱) ضمایر ، ۲) اسماء اشاره ( جز در صیغههای مثّنی که اعرابشان فرعی و با حروف است )
۳) اسم های موصول ( جز در صیغههای مثنّی که اعرابشان فرعی و با حروف است )
۴) اسم های شرط ، ۵) اسم های استفهام و…
جمله و شبه جمله ( جار و مجرور ، ظرف ) نیز اعرابشان « محلّی » میباشد . مانند :
اَلـــلّــهُ بَــعَـــثَ الْــأَنـبـیـاءَ .
اللّهُ : مبتدا و مرفوع با اعراب اصلی ظاهری ( ضمه ) .
بَعَثَ : فعل وفاعل (جملهی فعلیه) ، فاعلش ضمیر مستتر « هُو » جملهی فعلیهی « بَعَثَ » خبر برای مبتدا و محلاً مرفوع .
الْأَنبیاءَ: مفعولٌ به و منصوب با اعراب اصلی ظاهری « فتحه » .
ألْــحَــمْـــدُ لِـــلّــــهِ .
ألْحَمْدُ: مبتدا و مرفوع با اعراب ظاهری « ضمه » .
لِلّهِ: جار و مجرور (شبه جمله) ، خبر برای مبتدا و محلاً مرفوع .
تعریف اعراب تقدیری : برخی کلمات با وجود معرب بودن علامتهای اعراب را نمیپذیرند و اعراب آن ها را از نقش کلمه در جمله باید تشخیص داد . به چنین اعرابی در اصطلاح « اعراب تقدیری » میگویند . مثل اعراب کلمه « اَلْقاضی »
حکَم الْقاضی العادلُ بالْعدلِ أحْتَرِمُ الْقاضیَ الْعادلَ نحن بحاجهٍ إلی الْقاضی الْعادِلِ.
فاعل و تقدیراً مرفوع مفعولٌ به و منصوب ظاهراً مجرور به حرف جر تقدیراً
علامت اعراب کلمهی « اَلْقاضی » فقط در عبارت دوم ظاهر شده است یعنی در حالت نصبی ، حرکت فتحه ( ـَـ ) را پذیرفته است .
کلمهی « القاضی » اسم « معرب » است که در حالات رفعی ( ـُــٌـ ) و جری ( ـِــٍـ ) اعرابش ظاهر نمی شود ، بلکه « تـقدیری » است ، اما در حالت نصبی اعرابش ، اصلی ظاهری میباشد و با فتحه ( ــَـ ) منصوب شده است .
کلماتی که اعرابشان تقدیری است ، عبارتند از :
۱- اسم منقوص ۲- اسم مقصور ۳- اسم مضاف به «یاء» متکلم
۱- تعریف اسم منقوص : به اسمهایی مانند « قاضی ، رامی ، حافی ، هادی ، داعی ، عالی ، راضی و … » که به حرف یاء ما قبل مکسور ( ـِـی ) ( به شرطی که یاء مشدّد نباشد ) ختم میشوند اسم « منقوص » میگویند .
اعراب اسم منقوص : اسم منقوص اگر دارای ( الـ ) باشد در حالتهای « رفع » و « جر » اعرابش تقدیری و در حالت « نصب » اعرابش اصلی ظاهری است . مانند :
جاءَ اَلـْقاضِی . رأیتُ اَلْـــقـــاضِـــیَ . نَظَرتُ إلی اَلْـقاضِـی .
فاعل و تقدیراً مرفوع مفعول به و منصوب با اعراب اصلی ظاهری «فتحه » مجرور به حرف جر تقدیراً
حالا اگراسم منقوص خالی از « الـ » باشد ، غالباً « یاء» آخر آن به تنوین کسره تبدیل میگردد : (غیر از حالت نصب ) . مانند :
جاءَ قـاضٍ . رأیتُ قـــاضِــیاً نَظَرتُ إلی قـاضٍ .
فاعل و تقدیراً مرفوع مفعول به و منصوب با اعراب اصلی ظاهری «فتحه مجرور به حرف جر تقدیراً
۲- تعریف اسم مقصور: به اسمهایی مانند « هُدَی ، دنیا ، فَتَی ، کُبْرُی و … » که به حرف « الف » ختم میشوند ، اسم « مقصور» میگویند .
اعراب اسم مقصور: اسم مقصور در هر سه حالت ( رفع ، نصب ، جر ) اعرابش « تقدیری » است و در هیچ حالتی اعرابش ظاهر نمیشود . مانند :
جاءَ اَلْـفَـتَـی . رأیتُ اَلْـفَـتَـی . نَظَرْتُ إلی اَلْـفَـتَـی.
فاعل و تقدیراً مرفوع مفعولٌ به و تقدیراً منصوب مجرور به حرف جرّ تقدیراً
حالا اگراسم مقصور خالی از « الـ » باشد ، غالباً الف آن به تنوین فتحه یعنی (نصب ــًـ ) تبدیل میگردد : مانند : هُدَی ، فَتَی .
نکته ی مهم ۱ : تنوین اسمهای منقوص (غیر از حالت نصب ) و اسمهای مقصور ، علامت اعراب به شمار نمیآید .
۳- تعریف اسم مضاف به یاء متکلم : هر اسمی که به ضمیر « یاء » متکلم وحده اضافه شود . اعرابش تقدیری است : مانند : قَلَمی ، اَبـی ، اَخی ، والِدَتـی و …
جــــاءَ اَخــــــی . رأیتُ اَخــــــــــی .
فاعل و تقدیراً مضاف الیه و مبنی مفعول به تقدیراً مضاف الیه و مبنی
مرفوع محلاً مجرور منصوب محلاً مجرور
نَـظـَرْتُ إلـی اَخـــــــــی .
مجرور به حرف مضاف الیه و مبنی
جار تقدیراً محلاً مجرور
نکته ی مهم ۲ : اعراب ضمیر متکلم وحده « یاء » در هر سه جمله « مضاف الیه » و محلاً مجرور است ، زیرا ضمایر مبنیاند و اسمهای مبنی اعرابشان « محلّی » است .
اعراب تقدیری اسم مقصور و اسم منقوص عبارتند از :
اعراب تـقدیری | رفع | نصب | جر |
« فتی » مقصور | تـقدیری | تـقدیری | تـقدیری |
« قاضی» منقوص | تـقدیری | اصلی ظاهری ـَـًـ | تـقدیری |
نکته ی مهم ۳ : تنوین ، اسمهای منقوص (غیر از حالت نصب ) و مقصور علامت اعراب به شمار نمیآیند .