کشاورز و شانس

کشاورزی که برای درو کردن گندم هایش به مزرعه رفته بود، پس از کمی کار احساس خستگی کرد و گوشه ای دراز کشید و به خواب رفت. در همین زمان « شانس» که از آن طرف ها رد می شد او را دید و بالای سر کشاورز رفت و گفت:« وای! موقعی که باید کار کند خوابیده است. هوا ابری است و به زودی باران می آید و او با خوابیدن نمی تواند قبل از بارش باران علف ها را درو کند و به انبار ببرد. آن گاه تمام سرزنش ها را نثار من می کند و می گوید از شانس بد من است که کارهایم مانده. لعنت به این شانس!»
نکته: جولیان راتر، روان شناس، اولین بار از اصطلاح ” مرکز یا مکان کنترل” استفاده کرد. او افراد را به دو گروه تقسیم نمود:
۱-کنترل درونی ها: کسانی که موفقیت یا شکست هایشان را به خود نسبت می دهند و ایمان دارند خودشان مسئول زندگی خویش اند و کیفیت زندگی به انتخاب ها و تلاش هایشان بستگی دارد. شعار آنها این است:” تقصیر ماست، نه تقدیر ما.”
۲- کنترل بیرونی ها: افرادی که دلیل موفقیت یا شکست های خود را به عوامل بیرونی از جمله شانس، تقدیر و سختی شرایط ربط می دهند. فرد با کنترل بیرونی تمایل دارد که رفتارهایش را به نیروهای خارج از توان و اراده اش نسبت دهد. او بر خلاف کنترل درونی ها معتقد است ما اختیاری بر سرنوشت خود نداریم.
حال باید پرسید مرکز کنترل شما بیرونی است یا درونی؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *