اشتهای کودک در زمان های مختلف متفاوت است و تحت تاثیر عوامل زیادی از جمله میزان رشد کودک قرار می گیرد. بنابراین حتی در کودکانی که در سال اول عمر اشتهای خوبی هم داشته اند در سال دوم زندگی به نظر می رسد که کودک اشتهای سابق را ندارد و والدین می گویند که اشتهای او کم شده است در صورتی که این کاهش اشتها ناشی از کند شدن رشد در این سن نسبت به سال قبل است.
گرچه ممکن است بین کودکان از نظر نوع و میزان دریافت مواد غذایی اختلاف زیادی وجود داشته باشد و گاهی اوقات از یک وعده تا وعده دیگر و یا از یک روز به روز دیگر فرق کند ولی تحقیقات نشان داده است که اکثر کودکان و حتی آنان که مقدار مواد غذایی متغیری دریافت می کنند انرژی و مواد مغذی مورد نیاز خود را از یک غذای متعادل به دست می آورند.
سایر عوامل مثل رفتار خانواده در زمینه دوست داشتن و یا دوست نداشتن غذا، عادت های نادرست مروط به غذا و تغذیه، همه در سال اول و دوم زندگی کودک شکل گرفته و ادامه می یابند. در اینجا پدر و مادر به عنوان یک “الگو” نقش مهمی ایفا می کنند. فضای روانی مثبت یا منفی که خانواده در زمان غذاخوردن ایجاد می کنند می تواند ناشی از شرایط روانی و یا نحوه تغذیه و برخورد افراد خانواده با یکدیگر باشد.
عدم آگاهی و یا بی توجهی اعضا خانواده در مورد رفتارهای تغذیه ای کودک، همچنین محدودیت فرصت والدین بخصوص مادر، به ویژه اگر شاغل هم باشد می تواند در مشکلات تغذیه و کاهش اشتهای کودک موثر باشد و موجب شود که کودک یک تا ۲ ساله بعضی از غذاهایی را که قبلا خوب می خورده دیگر نخورد. این بی علاقگی ممکن است یک تا ۲ هفته طول بکشد و گاه سال ها باقی بماند.
از طرف دیگر کودکان در این سن استقلال خود را نشان می دهند و می خواهند که خودشان غذا بخورند. هنوز هم دوست دارند ریخت و پاش کنند و از انگشتان خود برای برداشتن غذا استفاده نمایند که این رفتار بخشی از مرحله تکاملی آنان است. کودکان ترجیح می دهند از غذاهایی استفاده کنند که مستقیما آن را به دست بگیرند و یا در بشقابشان جستجو کرده و آن را بردارند. بسیاری اوقات تمایل نشان دادن به خوردن بعضی از غذاها و یا علاقه نشان دادن به غذاهایی که مناسب سنشان نیست و یا بازی کردن با غذا بیشتر به دلیل بازیگوشی و حس استقلال طلبی آنان است نه اینکه واقعا به آن غذای خاص علاقه داشته و یا نسبت به بعضی غذاهای دیگر بی علاقه باشند.
بنابراین پدرو مادر باید سعی کنند علت این گونه رفتارهای کودکان را شناسایی نموده و حتی المقدور از آنها پیشگیری کنند تا با مشکلات کمتری هنگام غذاخوردن او روبروی شوند.
رفتارهای غذایی در کودک یک تا دو ساله چگونه شکل می گیرد؟
عبور از یک سالگی به دوسالگی و بالاخره از تغذیه با مجموعه “شیر مادر+ غذای کمکی” به “غذای خانواده+ شیر مادر” مرحله مهمی از زندگی کودک است که در این دوره همچنان باید بخشی از غذاهای اواخر یک سالگی ادامه یابد و غذاهای سفره بتدریج وارد برنامه غذایی او شود بطوری که با بزرگ شدن کودک و گذشت زمان سهم او از مواد غذایی سفره خانواده بیشتر و غذاهای مخصوص قبل از یک سالگی کمتر شود تا کودک بتواند بعد از چند ماه تقریبا همه مواد مورد نیاز خود را از سفره خانواده تامین نماید و چون هنوز معده او گنجایش کمی دارد برای تامین کالری مورد نیازش باید وعده های غذایی متعدد داشته باشد و از میان وعده های سالم و مغذی استفاده نماید.
کودکان با عادات بد غذایی متولد نمی شوند ما آنان را چنین بار می آوریم.
همانطور که گفته شد والدین باید به خاطر داشته باشند که اگر کودک گاهی اوقات علاقه به خوردن غذا نشان نمی دهد احتمال دارد که این امر طبیعی و ناشی از کاهش موقتی اشتها ی او باشد. برای ترغیب کودک به غذا خوردن باید غذای او را متنوع، خوشرنگ، خوشبو و با قوام و غلظت مناسب و به صورتی اشتها آور تهیه کرد و زمان خوردن را برای او دلپذیر و لذت بخش نمود.
والدین اکثر کودکانی که خوب غذا نمی خورند و بهانه گیری می کنند نمی دانند که کودک آنان در حال تغییرات عادت غذایی در طول زندگی خود می باشند. این والدین معمولا یا:
* با فشار، کودک خود را وادار به خوردن می کنند.
* و یا با شوخی، ادا، حقه و … غذا را در داخل دهان او می گذارند.
که این اعمال سبب می شود کودک اصولا نسبت به غذاخوردن مقاومت نماید و در سال های بعد هم دچار مشکلات بیشتر شود.
هنگام غذا دادن یا غذا خوردن کودک باید به چه نکاتی توجه کرد؟
* مواد غذایی نه تنها از نظر کمیت و کیفیت باید کامل و مناسب باشد بلکه شرایط محیطی که کودک در آن تغذیه می شود نیز از نظر روانی مساعد و مطلوب باشد تا کودک از خوردن غذا لذت برده و به آن تمایل نشان دهد.
* چون در اواخر سال دوم، کودک بیشتر اجتماعی شده و اغلب قادر است بدون کمک غذا بخورد و غذای مورد علاقه خود را به دلخواه انتخاب نماید مادر باید مواظب باشد که مواد مغذی کافی، متعادل و پر انرژی که برای رشد کودک لازم است در اختیار او بگذارد و از مصرف شدن آن اطمینان حاصل کند.
* به کودک نباید به زور غذا داد. در عین حال محیط او باید آرام باشد و حواس و توجه اش به مطلب دیگری جلب نشود. گاهی مادرها اجازه نمی دهند که کودک مطابق میل و نیاز خود غذا طلب کند در حالی که بهتر است اشتیاق و اشتهای کودک حتما در نظر گرفته شود.
* اگر کودک غذایی را دوست نداشت نباید کلا آن را از برنامه غذایی حذف کرد بلکه می توان با تغییراتی و در فرصتی دیگر، آن را امتحان کرد.
* به امتناع کودک از خوردن غذا در بعضی از شرایط باید توجه نمود. گاهی جدایی از مادر، بیماری کودک، شرایط خاص روحی کودک، شب نخوابیدن، عدم استفاده از آفتاب و هوای سالم و پاک، نداشتن فعالیت زیاد، گوشه گیری کودک و گاهی اوقات وسواس بیش از اندازه مادر در مورد اینکه موقع غذا خوردن باید همه چیز تمیز بماند و لباس کودک کثیف نشود و امثال آن ممکن است بر علاقه و اشتهای او به غذا و یا امتناع از غذا خوردن تاثیر گذار باشد.
* بنابراین کودک در زمان غذا خوردن باید در محل امن و راحتی قرار گیرد، مشتاق غذاخوردن باشد، بدون عجله به او غذا داده شود، با زور و تهدید یا رشوه وادار به غذاخوردن نشود. اگر به هر علتی از خوردن یک وعده غذا خودداری کرد باید بدون هیچگونه نگرانی و اضطراب آن نوبت تغذیه را به تاخیر انداخت یا حتی از آن صرف نظر نمود. مطمئنا در وعده های دیگر جبران خواهد کرد.
* کودکان در این سن دوست دارند خودشان غذا بخورند و ترجیح می دهند غذا را با دست و انگشتان خود بردارند.
* آنان غذای گرم را نسبت به غذای سرد یا داغ ترجیح می دهند.
* معمولا با غذا بازی می کنند و صحنه های غیر قابل انتظاری ایجاد می کنند! ولی خودشان از این کار لذت می برند.
* نمی توانند بیش از ۵ تا ۱۰ دقیقه پشت سر هم برای غذا خوردن وقت صرف کنند و اگر بتوانند سفره را ترک می کنند و بعد دو مرتبه برمی گردند.
* آداب غذاخوردن را مراعات نمی کنند، در حین غذا خوردن و بعد از سیر شدن، غذا را به اطراف پخش می کنند.
* بیشتر به خواسته ها و تمایلات خود توجه دارند و کمتر به نظر دیگران اهمیت می دهند.
* از پدر و مادر و خواهر و برادرانشان تقلید می کنند.
* بعضی غذاها را نمی خورند و احتمال بروز عادت نامساعد غذایی از همین جا سرچشمه می گیرد.
بنابراین
چون مغز فعال و پویای کودک آماده دریافت همه پیام های محیط زندگی و اطرافیان است عادات خوب غذایی هم باید از سنین پائین به کودک آموزش داده شود. آموزش عملی و عینی به مراتب اثربخش تر از بیان است. همه افراد بزرگتر خانواده باید بدانند رفتارهای غذایی آنان می تواند برای افراد کوچکتر خانواده الگو باشد. پس سر سفره و هنگام صرف غذا باید مواظب بود و حداقل به منظور آموزش فرزندانمان، خودمان هم به هنگام غذاخوردن مراقب رفتار و گفتارمان باشیم و به عادت های خوب غذایی عمل کنیم. مثلا بر سر سفره و هنگام غذا خوردن نگوئیم که “من این غذا را دوست ندارم” و یا “چقدر بدمزه و بدشکل است”.
از اضافه کردن نمک و شکر به غذا پرهیز نموده و سعی کنیم مصرف سبزی و میوه را بیشتر کنیم.
گفتار خوب و حسن رفتار و کردار در خانواده موجب ثبات شخصیت و رفتارهای منطقی و صحیح در کودک می شود، محیط های متشنج و عصبی خانواده آثار زیان بخشی بر روح و روان کودک می گذارد که بدون شک در عادات و رفتار تغذیه ای آنان نیز اثر منفی خواهد گذاشت.
در این میان سلامت روانی مادر نقش عمده ای دارد. اضطراب، افسردگی و یا رفتارهای وسواسی او می تواند باعث کم اشتهایی یا بی اشتهایی و بدغذایی کودک شود و بسیاری از مشکلات رفتاری، خلقی و تغذیه ای کودکان را ایجاد نماید.
هنگام غذاخوردن چگونه می توان محیط را برای کودک دلپذیر کرد؟
به محل، زمان و نحوه غذا دادن به کودک توجه کنید.
کودک باید غذا را سر میز و یا سر سفره خانواده، در محیطی تمیز، آرام، دوستانه، راحت، مطمئن و خوشایند صرف کند تا ضمن اینکه از غذا خوردن همراه دیگران لذت می برد طرز غذاخوردن و نحوه استفاده از قاشق، چنگال و لیوان را نیز بیاموزد.
بهتر است کودک را به جای اجبار، تشویق به غذا خوردن کرد. علاقه به غذا خوردن زمانی بوجود می آید که غذا به صورت جالبی ارائه شود و کودک ببیند که دیگران هم غذاهای متنوع یا جدید را با لذت می خورند.
ضمنا غذا باید به شکلی باشد که خوردنش برای کودک آسان باشد. مثلا گوشت چرخ کرده را بهتر از گوشت تکه ای می پذیرد یا قطعات کوچک سیب زمینی و یا هویج پخته شده یا لقمه های کوچک غذا را با میل و رغبت می خورد.
در ابتدا کودک ۱ تا ۲ ساله ممکن است برای گرفتن یا برداشتن غذا از انگشتانش استفاده کند ولی بتدریج می تواند در گرفتن قاشق، چنگال و لیوان مهارت پیدا کند.
ظرف غذا باید کوچک و کمی گود باشد تا غذا از آن بیرون نریزد. قاشق و چنگال و لیوان هم باید کوچک، سبک و طوری باشد که کودک به راحتی آن را بردارد و نگهدارد. بهتر است از قاشق و چنگال و بشقاب نشکن استفاده شود و بهتر است از قاشقی که او را به یاد قاشق دارو می اندازد استفاده نشود. کودک را به ویژه در شروع غذا که گرسنه است، باید تشویق کرد تا علیرغم ریخت و پاشی که می کند خودش غذا بخورد، این کار را یاد بگیرد و مهارت و اعتماد به نفس پیدا کند، سپس وقتی خودش از خوردن خسته شد و یا در ضمن آنکه خودش غذا می خورد او را کمک کرد.
چه باید کرد تا کودک از غذا خوردن لذت ببرد؟
* ساعات برنامه غذایی را خیلی عوض نکنید.
* مراقب باشید که زمان غذا خوردن، کودک خیلی گرسنه یا خیلی خسته نباشد.
* سعی کنید میان وعده ها را ۵/۱ تا ۲ ساعت قبل از وعده اصلی غذا بدهید.
* بهتر است میان وعده ها خیلی شیرین، حجیم یا چرب نباشند تا اشتهای کودک برای وعده اصلی غذا، باقی بماند.
* برای دسر یک ماده کمی شیرین انتخاب کنید و آن را بلافاصله بعد از غذا به او بدهید که جزو غذا به حساب بیاید.
* اگر غذای جدیدی به او می دهید که از خوردنش امتناع می کند تعجب نکنید، آن را همراه با غذایی که دوست دارد مثل برنج یا نان یا سیب زمینی به او بدهید.
* غذاهارا خیلی زود به زود و بر اساس تمایل او عوض نکنید.
* هنگام غذا دادن، دعوا نکنید، داد و قال راه نیندازید و برای خوردن غذا جایزه تعیین نکنید.
* بگذارید در مورد سیر شدنش خودش تصمیم بگیرد، اگر در یک وعده مقدار کمتری بخورد مسلما در وعده دیگر یا روز دیگر جبران می کند.
* در سن یک تا دو سالگی با توجه به مراحل تکامل کودک، شما انتظار نداشته باشید که هنگام غذا خوردن خیلی تمیز و مرتب باشد. این مرحله ریخت و پاش بتدریج بهتر می شود. برخی کارهای او را مانند پرت کردن غذا، بازی کردن هنگام غذاخوردن و … را می توان با آرامش و ملایمت و بتدریج محدود کرد. بسیاری از رفتارهای غذایی آرام آرام با بزرگ شدن کودک عوض می شوند.