سوال: باسلام مدت ۵ماه پیش پسری از من خواستگاری کرد ایشان فوق لیسانس مکانیک دارن واز وضعیت کاری ودرامدی بسیار خوبی برخوردارن ماشین خوب کارخوب .گفتن یه مدتی باهم بیشتر آشناشیم چون یه نامزدی ناموفق داشتن ودوس ندارم تجربه تلخ تکرارشه گفتن پدرشون سرهنگه ومادرشون خانه دار ویه برادر دارن ویه خواهر که درخارج از کشوره.ما تا سه ماه مشکلی باهم نداشتیم تا اینکه یکی از دوستانم گفت قیافش شبیه مرداس نه پسرا.منم مشکوک شدم ازش خواستم شناسنامه بیاره تا اینکه یه دعوای شدید راه انداخت ودست پیش گرفت پس نیفته .من سکوت کردم واز طریق یکی ازبستگان در ثبت احوال تحقیق کردم ومتوجه شدم ایشان درسال ۸۱ ازدواج کرده ودرسال ۸۸ پدرشده ویه دختر داره غیر مستقیم ازش خواستم همه چیزو بگه که گفت پدرومادر وهمسرش رو در تصادف ازدست داده و یتیمه وپیش خانواده عموش بوده از اون به بعد وفقط یه خواهر داره که اونم خارجه منکر داشتن بچه ای شد وگفتم اسم اون بچه توشناسنامه اش نیست واین آقا قیم اون دختره وفقط اسم این آقا ه عنوان پدر تو شناسنامه اون دختره.یعنی همش دروغ.خواستم ازش جداشم نمیذاره میگه مستقیم میرم پیش بابات .آقای دکتر خانواده من اگر بفهمن طردم میکنن چون دوستی در خانواده ما تعریفی نشده وننگه از طرفی هم گفته من تنهام اگه ازم جداشی خودمومیکشم تو وضعیت بدی قرار دارم از طرفی آبروم درخطره از طرفی اون میگه خودمو میکشم از طرفی همش دروغ گفته.آقای دکتر من فکر میکنم ایشان هنوز با همسرشون هستن ومرگ اونم دروغ گفتن وحتی پدرومادر هم دارن چون باهاشون که بیرون بوذم یه خانومی زنگ زد واین خیلی عاشقانه حرف زد میگفت قربونت برم عزیزم ببوسش واین حرفا ولی بغدش گفت عمه ام بوذ.گیج شدم انقدرپولداره که دنبال پول نبوذه دنبال مسایل جنسی هم نبوذه هیچ سواستفاده ای از من نکرده نمیدونم هدفش چیه.بهش گفتم تو زن داری گفت اگه دنبال زن دوم بودم میرفتم زن صیغه میکردم یا یه دختری که خانوادش بازن رو میگرفنم نه تورو که دختری و خانوادت سختگیرن گفت من اگه زن داشته باشم بابات طلاقتو میگیره وآبروی منم میبره من آدم آبروداری هستم.آقای دکتر توروخدا بگن چه کنم دارم دیوونه میشم