۱-شاخص درصدی از نرمال :
شاخص درصدی از نرمال شاخصی است که بیشتر برای درک عموم مردم جامعه استفاده می شود.این شاخص یکی از ساده ترین روشهای اندازه گیری بارش برای یک منطقه می باشد وبه پیشنهاد مهندسین کونتا در ایران ساده ترین ومؤثرترین روش آگاهی از وضع خشکسالی تعیین درصد بارندگی نسبت به نرمال بصورت هفتگی وماهانه معرفی شده است.
استفاده از شاخص آنالیز بارش نرمال زمانی خیلی مفید است که از آن تنها برای یک ناحیه یا یک فصل استفاده شود .اما از سوئی باید توجه داشت که درصد بارش نرمال به آسانی گمراه کننده وغیرواقعی میباشد وشرایط مختلفی را با توجه به منطقه وفصل عرضه می کند.
بارش نرمال بوسیله تقسیم بارش واقعی به بارش نرمال ،ضرب در ۱۰۰ محاسبه میشود ومعمولاًدر مقیاسهای زمانی ماهانه مثلاً از یک تا چندماه که معرف یک فصل ویژه است ویا مقیاسهای ماهانه که معرف یکسال یا یکسال آبی متغییر است بکار می رود بعلاوه بارش نرمال برای یک منطقه خاص ۱۰۰% فرض شده است.
یکی از نقاط ضعف استفاده از بارش نرمال آن است که متوسط یا میانگین بارش با میانه یکی نیستند وارزش آن ۵۰% از بارش اتفاق افتاده در گزارشات اقلیمی اتفاق افتاده انحراف دارد.دلیل این امر آن است که بارش در مقیاسهای ماهانه وسالانه توزیع نرمالی نداردو استفاده از درصد بارش نرمال در جائی به توزیع نرمال بطور ضمنی شباهت دارد که میانه ومیانگین یکسان فرض شده باشند.
مثالی از اختلال واشتباه را که از این امر ناشی میشود را میتوان بوسیله گزارش بارش بلندمدت برای ماه ژانویه ،روشن کرد.بطوریکه میانه بارش ماه ژانویهmm 360 است به این معنی که در نیمی از سال کمتر از mm 360 بارش گزارش شده است ودر نیمه دیگر سال بیش از mm 360 بارش گزارش شده است از سویی بارش ماهیانه ژانویه در حدود ۷۵% کل مجموع بارندگی نرمال است زمانی که این مقدار با میانگین مقایسه شود اغلب تحت عنوان خشکی کامل در نظر گرفته می شود
به علت تغییرات زمانی ومکانی در بارشهای ثبت شده هیچ راهی برای تعیین فراوانی انحراف از نرمال و همچنین مقایسه مکانهای مختلف وجود نداردو این امرارتباط دادن رقم یک انحراف را با تاثیر بخصوص یک رخداد ، به عنوان نتیجه ای از انحراف مشکل می سازد و مانع از تلاش برای تعدیل خشکسالی بر اساس انحراف از نرمال در یک برنامه پاسخگو می باشد.
۲-شاخص بارش استاندارد:
شاخص بارش استاندارد شاخصی است که بر اساس احتمال بارش برای مقیاسهای زمانی متفاوت به کار برده می شود همچنین رخداد شرایط خشکسالی را قبل از وقوع پیش بینی می کند و به تخمین شدت خشکسالی کمک کرده و نسبت به شاخص پالمر از پیچیدگی کمتری بر خوردار میباشد. به علاوه بسیاری از برنامه ریزان و تصمیم گیرندگان و طراحان خشکسالی چند منظوره بودن شاخص بارش استاندارد را درک کرده و به اهمیت فوق العاده آن پی برده اند از سویی به این امر نیز آگاهی دارند که در این شاخص مقادیر و ارزشها بر داده های اولیه ای که ممکن است تغییر کنند استوار میباشند وآن را یکی از نکات ضعف این شاخص در نظر دارند.
محاسبه شاخص بارش استاندارد شده برای هر منطقه بر اساس ثبت داده های بارش در بلند مدت برای یک دوره دلخواه استوار میباشد این گزارشات (بارش)در بلند مدت با یک توزیع احتمال متناسب شده اند ، بنابراین متوسط بارش استاندارد شده برای هر منطقه و برای هر دوره دلخواهی صفر و انحراف معیار آن یک میباشد (ادوارد و مکی ۱۹۹۷ ).
ارقام مثبت شاخص بارش استاندارد معرف بهتری نسبت به میانگین بارش می باشد در حالی که مقادیر منفی این شاخص معرف پایین تری نسبت به میانگین بارش می باشند .چون شاخص بارش استاندارد شده رقومی شده است یعنی به صورت عدد درآمده بنابراین می تواند به روش یکسانی معرف اقلیمهای خشک و مرطوب باشد همچنین می توان دوره های مرطوب را نیز از طریق این شاخص نشان داد .
مکی و همکارانش در سال ۱۹۹۳ برای نشان دادن شاخص بارش استاندارد شده از یک سیستم طبقه بندی شده استفاده کردند . به طوری که در جدول رقم های SPI شاخص بارش استاندارد را برای تعین شدت خشکسالی ناشی ازشاخص بارش استانداردبه کار برده اند.
مکی و همکارانش در سال ۱۹۹۳ همچنین معیارهایی را برای رخداد یک خشکسالی در مقیاس های زمانی متفاوت تعریف کرده اند به طوری که آنها بیان کردند که یک خشکسالی زمانی اتفاق می افتد که شاخص بارش استانداردمنفی تداوم داشته باشد وهمچنین وقوع یک خشکسالی زمانی شدید است که شاخص بارش استاندارد ۱- یا کمتر باشد ودر صورتیکه SPI مثبت شود رخداد خشکسالی به پایان خواهد رسید بنابراین هر رخداد خشکسالی یک دوره ای دارد که توسط شروع وپایانش وهمچنین شدت هر ماهی که رخداد خشکسالی در آن تداوم داشته است تعیین می شود.
براساس یک تجزیه وتحلیل در محدوده ایستگاههای کلارادو ،مکی تعیین کرد که در یک خشکسالی خفیف مقدار SPI ،۲۴% ودر یک خشکسالی متوسط ۲/۹% ودر یک خشکسالی شدید ۴/۴% ودر یک خشکسالی فوق العاده (شدید) ۳/۲% می باشد.
چون SPI نرمال شده می باشد این درصدها از یک توزیع نرمال از بارش استاندارد شده پیش بینی شده اند بطوری که ۳/۲% از ارقام SPI در محدوده طبقه خشکسالی شدید درصدی است که بطور نمونه برای یک رخداد خشکسالی فوق العاده شدید پیش بینی شده است.
در این شاخص برخلاف شاخص پالمر مقدار خشکسالی فوق العاده شدید در محدوده قسمتهائی از دشتهای بزرگ مرکزی امریکا به بیش از ۱۰ درصد می رسد مطابقت با استاندارد این امکان را برای این شاخص فراهم کرده است که بتواند جریان خشکسالی ناچیز را به همان خوبی تععین کند که احتمال بارش لازم به منظور خاتمه دادن به جریان خشکسالی تعیین می کند.
۳- شاخص شدت خشکسالی پالمر:
شاخص پالمر یک الگوریتم رطوبتی خاک است که برای مناطق نسبتاً همگن محاسبه شده است این شاخص یکی از پیچیده ترین وبهترین سیستمهای هشداردهنده وپیش آگاهی خشکسالی می باشد.این شاخص اولین شاخص جامع خشکسالی می باشد ویکی از روشهای بسیار مؤثر در تعیین خشکسالی بلندمدت (چندماهه) میباشد اما در تعیین خشکسالی کوتاه مدت مثلاً د رمقیاس هفتگی مناسب نمیباشد.
این شاخص بطور وسیعی برای کشاورزی کاربرد دارد اما باید خاطر نشان کرد که صرفاً برای کشاورزی ارائه نشده است بطوری که مثلاًشاخص رطوبت محصول که برای آگاهی از وضعیت خشکسالی مورد
استفاده قرار می گیرد تنها مخصوص کشاورزی است اما شاخص پالمر دامنه بسیار وسیعی دارد که کشاورزی از جمله آنها می باشد.
مقادیر شاخص پالمر تقریباً بین ۶- تا ۶+ متغییر می باشد.پالمر بطور دلخواهی مقیاس طبقه بندی شرایط رطوبت را براساس اولین نواحی مورد مطالعه اش Iowa وKansas انتخاب کرد .شاخص پالمر نوعاًبر اساس داده های ماهیانه محاسبه شده است ویک آرشیو بلندمدت از ارقام ماهیانه SPDI برای تقسیمات اقلیمی در ایالات متحده امریکا وجود دارد همچنین مرکز داده های نرمال اقلیمی که از سال ۱۸۹۵ بوجود آمده وتا کنون نیز متوقف نشده است همراه با آن وجود دارد.
بعلاوه ارقام هفتگی شاخص پالمر برای تقسمات اقلیمی رشدفصلی نیز محاسبه شده که در بولتنهای محصولات کشاورزی وآب وهوای هفتگی (امریکا)قابل دسترسی می باشند.همچنین نقشه های هفتگی شاخص پالمر از طریق شبکه اینترنت قابل دسترسی می باشد.
شاخص پالمر یک شاخص جامع می باشد وکاربردهای زیادی دارد واستفاده های متفاوتی از آن در ایالات متحده میشود .این شاخص مؤثرترین شاخص اندازه گیری برای شرایط رطوبت خاک بعنوان مثال در کشاورزی می باشد.به علاوه این شاخص به عنوان ابزاری جهت نشان دادن خشکسالی مفید می باشد.
در سال ۱۹۸۴ Alley سه خصوصیت مثبت از شاخص پالمر را که موجب محبوبیت آن شده است را بیان کرد که عبارتند از:
۱-شاخص پالمر قدرت تصمیم گیری برنامه ریزان را با توجه به سنجش واندازه گیری نابهنجاریهای اقلیمی در یک ناحیه تأمین می کند.
۲-شاخص پالمر فرصتی را جهت شناختن شرایط مکانی در یک چشم انداز تاریخ فراهم میکند.
۳-شاخص پالمر یک تصویرمکانی وزمانی از خشکسالی های تاریخی را فراهم می کند.
راجع به مزیت سوم شاخص پالمر بعداً مفصلاً در همین مجموعه صحبت خواهیم کرد.
شاخص پالمر در زمان استفاده دارای محدودیتهای قابل ملاحظه ای است که این محدودیت در جزئیات در سال ۱۹۸۴ توسطAlley ودر سال ۱۹۸۵ توسط Knight وkarl تشریح شده اند که این محدودیتها واشکالات عبارتند از:
۱-مقادیر کمی شدت خشکسالی وعلامت شروع وخاتمه یک خشکسالی ویا یک ترسالی براساس مطالعه پالمر از Iawo مرکزی وkansas غربی انتخابی دلخواهانه بود که از نظر علمی چندان معنی دار نمیباشد.
۲-شاخص پالمر نسبت به شرایط رطوبت نوع خاک حساسیت دارد ،بنابراین به کاربردن این شاخص برای برنامه ریزان اقلیمی ممکن است بسیار معمولی وعادی باشد.
۳-دو لایه از خاک در محدوده محاسبه معادله تعادل آب ساده شده اند وممکن است که موقعیت آنها دقیقاً نشان داده نشود.
۴-در این شاخص ،بارش برف، پوشش برف وزمین یخ بسته لحاظ نشده است وتمام بارش به عنوان بارندگی فرض شده است.بنابراین ارزشهای زمانبندی PDSI یاPHSI ممکن است در ماههای زمستان وبهار د رنواحیی که ریزش برف رخ میدهد دقیق نباشد.
۵-فاصله طبیعی بین زمان نزول بارش ودر نتیجه رواناب ناشی از آن مورد توجه قرار نگرفته است به علاوه هیچ نوع روانابی به منظور جایگزینی در مدل لحاظ نشده که بتواند ظرفیت آب خاک سطحی
ولایه های خاک زیرسطحی را که منجر به برآورد رواناب می شود تعیین کند.
۶-تبخیر وتعرق بالقوه در این شاخص از طریق روش تورنث ویت ارزیابی شده است این روش پذیرش زیادی دارد ودر سطح وسیعی مورد قبول واقع شده است اما هنوز خودش در حد یک تقریب وتخمین می باشد.
چندین محقق دیگر محدودیتهای دیگری را برای شاخص پالمر در نظر گرفته اند .Mckee وهمکارانش در سال ۱۹۹۵ پیشنهاد کردند که شاخص شدت خشکسالی پالمر برای کشاورزی مفید می باشد اما برای نشان دادن تأثیرات هیدرولوژی ناشی از خشکسالی های بلندمدت مناسب نمی باشد.همچنین شاخص پالمر در محدوده ایالات متحده امریکا کاربرد دارد ودر جاهای دیگر کمتر مورد پذیرش می باشد.در سال ۱۹۹۳، Smith وهمکارانش در این زمینه توضیحاتی دادند وپیشنهاد کردند که شاخص پالمر کاربرد خوبی در نواحیی که تغییرات رواناب وبارش در آنها شدید است ندارد.
اشکال دیگری که در شاخص پالمر وجود دارد این است که طبقه بندی خشکسالیهای شدید با یک فراوانی بیشتری در بعضی از قسمتهای کشور نسبت به دیگر قسمتها رخ می دهد بطوری که در دشتهای بزرگ با فراوانی بیش از ۱۰%خشکسالیهای شدید به وقوع می پیوندد واین امر دقت وصحت مقایسه خشکسالی بین دو ناحیه را محدود میکند.بعلاوه عیب دیگر روش پالمر آن است که برای پیش بینی های کوتاه مدت مفید نمی باشد ونمی توان میزان آب محبوس در برف را در محاسبات در نظر گرفت وهمچنین در این روش تأثیراتی که انسان از طریق آبیاری بر روی ییلان آب اعمال میکند مد نظر قرار نگرفته است.
مفاهیم اساسی وروش دقیق محاسبه فرمولهای مورد نیاز در شاخص پالمر طی مقاله ای تحت عنوان سیستم مراقبت از شدت و وسعت خشکسالی با نمایه شدت خشکسالی پالمر توسط مرکز ملی اقلیم شناسی کشور فراهم گردیده است به علاوه کلیه عوامل مؤثر در محاسبه این شاخص خشکسالی در مشهد دیده بانی می شود .
۴-شاخص ذخیره آبی سطحی(SWSI) :
شاخص ذخیره آب سطحی توسط shafer و Dezman در سال ۱۹۸۲ به منظور تکمیل شاخص پالمر در منطقه Colorado امریکا طراحی شده است زیرا در این منطقه برف متراکمی که بر روی کوهها قراردارد یک عنصر اساسی در ذخیره آب سطحی به حساب می آید بنابراین این شاخص برای حوزه آبریز مدنظر براساس شدت برف-آب جاری-بارش وذخیره مخازن محاسبه می شود.
شاخص پالمر اساساً یک الگوریتم تنظیم شده برای رطوبت خاک در نواحی تقریباً متجانس بود وبرای سطوحی از یک ناحیه که تنوع توپوگرافی زیادی داشت طراحی نشده بود .همچنین این شاخص توده های برف و رواناب متوالی ناشی از آن را لحاظ نکرده بود .بنا براین Shafer وDezman شاخص ذخیره آب سطحی را که معرف شرایط آب سطحی است طراحی کردند واین شاخص را تحت عنوان شاخص وابسته به آب کوهستان در نواحی کوهستانی که بارش برف جزء اصلی ریزشهای آن است تشریح کردند.
هدف شاخص ذخیره آب سطحی این بود که خصوصیات هیدرولوژی واقلیمی را ضمیمه هم کند وآنرا به یک شاخص واحد مشابه به ارزشها ومقادیر شاخص پالمر در رودخانه های مهم در حوضه Colorado کند.این ارقام با توجه به مقایسه بین حوضه ها استاندارد شده اند.
چهار ورودی برای شاخص ذخیره آب سطحی مورد نیاز می باشند که عبارتند از:پوشش برف،ریزش برف، ریزش باران ومنابع دیگر ذخیره آب.چون این شاخص به فصل وابسته است شاخص ذخیره آب سطحی
تنها با پوشش برف وریزش باران ومنابع دیگر ذخیره در زمستان محاسبه می شود در طول ماههای تابستان جریانات آب سطحی جایگزین پوشش برف می شود که یکی از محدودیتهای عادی شاخص ذخیره آب سطحی است.
روش تعیین شاخص ذخیره آب سطحی برای یک حوزه ویژه بصورت زیر میباشد:
در تمام ایستگاههای یک حوزه بارش ومنابع وذخائر وپوشش برف وجریانات سطحی بصورت داده های ماهیانه جمع آوری می شوند سپس هر بخش جمع آوری شده با استفاده از تجزیه وتحلیل مجموع فراوانی ها بصورت مجموعه ای از داده های بلندمدت نرمال می شوند.پس احتمال هرگونه خطا برای هر بخشی با استفاده از تجزیه وتحلیل فراوانی ها تعیین می شود واین امر امکان مقایسه احتمالات بین بخشهای مختلف را فراهم می کند .به هر بخش یک ارزش نسبت داده می شود که براساس توزیع آب سطحی در محدوده آن میباشد سپس ارزش عام بخشها را به منظور تعیین ارزش شاخص ذخیره آب بعنوان معرفی برای سراسر یک حوضه جمع آوری کرده اند.شاخص ذخیره آب سطحی بر روی صفر متمرکز شده ودارای دامنه ای بین ۲/۴-تا ۲/۴+ می باشد.
شاخص ذخیره آب سطحی تنها شاخص پالمر را مورد استفاده قرار داد وباعث فعال شدن برنامه خشکسالی در Colorado شد یکی از مزایای این شاخص این است که از نظر محاسبه ساده می باشد
ویک اندازه که بیانگر یا نماینده ذخیره آب سطحی است ارائه می دهد .بعدها این شاخص تغییراتی کرد ودر ایالات غربی امریکا بخوبی بکار گرفته شد.
چندین خصوصیت از شاخص ذخیره آب سطحی کاربرد آن را محدود کرده است .از آنجائی که شاخص ذخیره آب سطحی برای هر حوضه منحصربفرد می باشد بنابراین تثبیت مقادیر شاخص ذخیره آب سطحی بین حوضه ها دشوار می باشد به علاوه در محدوده یک حوضه تعطیل شده یک ایستگاه به این معنی است که ایستگاههای جدیدی برای اضافه شدن به سیستم مورد نیاز می باشند همچنین تغییر در مدیریت منابع آب برای یک حوضه محدودیتهائی را از طریق تغییر مسیرجریان آب یا ایجاد دریاچه پشت سدهای جدید ایجاد می کند واین بدان معنی است که کامل شدن الگوریتم شاخص ذخیره آب سطحی برای آن حوضه ،بخاطر حساب کردن تغییراتی که در ارزش هرکدام از اجزاء حوضه بوجود آمده است نیازمند بازسازی می باشد بنابراین بدست آمدن یک سری زمانی متجانس وهمگون از این شاخص دشوار می باشد.
با توجه به موارد فوق یعنی تغییراتی که در مجموع داده های یک ایستگاه داده می شود وهمچنین تغییراتی که در مدیریت منابع آب بوجود می آید.استفاده از این شاخص نیازمند الگوریتمهای جدید برای یک حوزه می باشد .اما از نکات مثبت این شاخص آن است که
شرایط منحصربفردی را برای هر حوضه معرفی میکند اما از سوئی باید خاطر نشان کرد که این خصوصیت مثبت منجر به یک خصوصیت منفی نیز می شود وآن این که مقایسه بین حوضه ها به وسیله این شاخص امکان پذیر نمی باشد.
۵-شاخص رطوبت محصول(CMI):
شاخص رطوبت محصول از یک نگرش هواشناسی به منظور نشان دادن شرایط کشت هفته به هفته محصولات کشاورزی ناشی می شود.این روش توسط پالمر در سال ۱۹۶۸ از طریق همان روال محاسبه شده در PDSI توسعه پیداکرد.با وجودی که شاخص PDSI دورههای خشکسالی ودوره های ترسالی را نشان می داد شاخص CMI برای ارزیابی شرایط رطوبت در کوتاه مدت در نواحی عمده تولید محصول طراحی شده بود این شاخص مبتنی بر درجه حرارت متوسط ومجموع بارندگی برای هرهفته در محدوده یک منطقه میباشد .شاخص CMI سریعاًنسبت به تغییر شرایط واکنش نشان میدهد.این شاخص با توجه به زمان ومکان ارزیابی میشود بنابراین نقشه هائی که بطور متداول CMI هفتگی را در سطح ایالت متحده نشان میدهند، میتوانند به منظور مقایسه شرایط رطوبت در مناطق مختلف مورد استفاده قرار گیرند.
چون شاخص CMI برای نشان دادن شرایط رطوبت مؤثر در رشد محصولات در کوتاه مدت طراحی شده است بنابراین ابزار خوبی برای نشان دادن خشکسالی در بلند مدت نیست از طرفی بعلت اینکهCMI هانسبت به تغییرات کوتاه مدت شرایط واکنش نشان می دهند ممکن است اطلاعات گمراه کننده ای در باره شرایط بلندمدت در دسترس قراردهند برای مثال یک بارندگی مفید در طول یک دوره
خشکسالی ممکن است مقادیر CMI رابرای نشان دادن شرایط رطوبت به اندازه کافی در نظربگیرد در حالی که خشکسالی بلندمدت در آن منطقه ادامه داشته باشد.
خصوصیت دیگر شاخص رطوبت محصول که استفاده آنرا به عنوان ابزاری برای نشان دادن خشکسالی بلندمدت محدود میکند این است که شاخص رطوبت محصول معمولاً در فصل رشد نزدیک صفر شروع میشود وخاتمه می یابد .این محدودیتها مانع از استفاده از شاخص رطوبت محصول برای نشان دادن شرایط رطوبت در خارج از رشد فصلی عمومی میشود بخصوص در خشکسالیهائی که چندین سال تداوم دارند.شاخص CMI در طول رشد دانه ها در شروع فصل رشد محصولات بخصوصی مناسب باشد.
شاخص رطوبت محصول ذخیره رطوبت را در کوتاه مدت در سطح نواحی عمده تولیدات محصولات کشاورزی نشان میدهد وبرای ارزیابی خشکسالی بلندمدت کاربردی ندارد از سوئی این شاخص خشکسالی بالقوه کشاورزی را شناسائی میکند.
۶-شاخص خشکسالی احیائی:
شاخص خشکسالی احیائی اخیراً بعنوان ابزاری در جهت تعیین شدت خشکسالی وطول دوره آن ونشان دادن آغاز وپایان دوره خشکسالی توسعه پیدا کرده است انگیزه ابداع این شاخص در امریکا بخاطر دادن کمکهای مالی به ایالتهائی بود که دچار خشکسالی شده بودند بطوری که این شاخص این امکان را به ایالتهای خسارت داده میداد که به منظور جبران وتخفیف اثرات خشکسالی از دفتر اداره بازسازی کمکهای مالی دریافت کنند.
شاخص خشکسالی احیائی در سطح حوضه یک رودخانه محاسبه شده است واجزای ذخیره آب مثل بارش، پوشش برف وجریانات سطحی ومخازن ذخیره آب را شامل میشود این شاخص از شاخص شدت خشکسالی پالمر متفاوت می باشد زیرا ساختار این شاخص براساس دما استوار میباشد .شاخص خشکسالی احیائی برای هر ناحیه ای قابل اجرا می باشد ودرجه توانائی این شاخص در حدی است که میتواند هم فاکتورهای ذخیره آب وهم فاکتورهای اقلیمی را به حساب آورد.
یکی از نکات ضعف این شاخص این است که چون این شاخص برای حوضه هر رودخانه منحصربفرد میباشد مقایسه بین حوضه ها توسط آن ممکن نمیباشد.
۷-شاخص بارش مؤثر:
شاخص بارش مؤثر جدیدترین شاخص بررسی وارزیابی خشکسالی می باشد که در سالهای اخیر به منظور بهبود کنترل خشکسالی وحل مسائل ونقاط ضعف متداول در شاخصهائی که تا کنون بررسی کردیم ،برنامه ریزی وطراحی شده است.
همانطوری که آشکار است شاخص شدت خشکسالی پالمر هنوز هم بیشترین استفاده را نسبت به سایر شاخصها داشته وپیشرفت بیشتری کرده واز آنجائیکه بارشهای جوی در واقع مهمترین متغییری است که
تغییرات آن می توان بطور مستقیم وغیرمستقیم تغییرات رطوبت خاک ،جریانهای سطحی ومخازن زیرزمینی وغیره را تحت تأثیر قرار دهد بنابراین مهمترین فاکتوری است که در هر مطالعه خشکسالی مد نظر می باشد .
همچنین اولابیدو پس از مقایسه بررسی خشکسالی از دیدگاه سه شاخص (شاخص پالمر،شاخص ناهنجاری بارش وشاخص خشکسالی بالم و مولی ) پیشنهاد کرده که برای خشکسالی از دیدگاه هواشناسی بهتر است از عامل بارش استفاده شود.
بنابراین با توجه به مطالب ذکر شده وبررسی نکات ضعف سایر شاخصهائی که تا کنون بررسی کرده بودیم شاخص بارش مؤثر که براساس داده های روزانه بارش بود ارائه شد.