وَ مِنْ خُطْبَه لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ
از خطبه هاى آن حضرت است
که بعد از کشته شدن طلحه و زبیر ایراد فرموده
بِنَا اهْتَدَیْتُمْ فِى الظَّلْماءِ، وَ تَسَنَّمْتُمُ الْعَلْیاءَ، وَ بِنَا انْفَجَرْتُمْ عَنِ
در عرصه تاریکى ها به کمک ما هدایت یافتید، و به اوج برترى رسیدید، و از شب تاریک
السَّرارِ. وُقِرَ سَمْعٌ لَمْ یَفْقَهِ الْواعِیَهَ، وَ کَیْفَ یُراعِى النَّبْأَهَ مَنْ أصَمَّتْهُ
درآمدید. گران باد گوشى که نداى نصیحت را نشنود، و آن که آواى بلند گوشش را کر نموده چگونه صداى ملایم
الصَّیْحَهُ؟! رُبِطَ جَنانٌ لَمْ یُفارِقْهُ الْخَفَقانُ. مازِلْتُ اَنْتَظِرُ بِکُمْ
مرا بشنود؟! آرام باد قلبى که از خوف خدا از ضربان بازنمى ایستد. پیوسته در انتظار عواقب عهدشکنى
عَواقِبَ الْغَدْرِ، وَاَتَوَسَّمُکُمْ بِحِلْیَهِ الْمُغْتَرِّینَ. سَتَرَنى عَنْکُمْ جِلْبابُ
شما بودم، و علامت فریب خوردگان را در چهره شما مى دیدیم. چشم پوشیم از شما به خاطر پنهان بودنتان
الدِّینِ، وَ بَصَّرَنیکُمْ صِدْقُ النِّیَّهِ. اَقَمْتُ لَکُمْ عَلى سَنَنِ الْحَقِّ فى
زیر لباس دین بود، در حالى که نور قلبم مرا از پنهان شما خبر مى داد. کنار مسیر گمراه کننده ایستادم تا شما را به راه
جَوادِّ الْمَضَلَّهِ، حَیْثُ تَلْتَقُونَ وَلادَلیلَ، وَ تَحْتَفِرُونَ وَلاتُمیهُونَ.
حق آرم، آن زمان که جمع مى شدید و راهنما نداشتید، و براى آب هدایت چاه مى کندید و به آب نمى رسیدید.
اَلْیَوْمَ اُنْطِقُ لَکُمُ الْعَجْماءَ ذاتَ الْبَیانِ. غَرَبَ رَأْىُ امْرِئ تَخَلَّفَ
امروز (اسرار و رموز) زبان بسته را برایتان به سخن مى آورم. آن که از پیروى من بازماند عقل از سرش
عَنّى. مَاشَکَکْتُ فِى الْحَقِّ مُذْ اُریتُهُ. لَمْ یُوجِسْ مُوسى عَلَیْهِ السَّلامُ
پریده است. از زمانى که حق را به من نمایاندند در آن تردید ننمودم. (پس وحشتم از خودم نیست، چنانکه) موسى
خیفَهً عَلى نَفْسِهِ، بَلْ اَشْفَقَ مِنْ غَلَبَهِ الْجُهّالِ وَ دِوَلِ الضَّلالِ. اَلْیَوْمَ
بر خودش نترسید، وحشتش از پیروزى جهّال و حکومتهاى گمراه بود. امروز ما و شما
تَواقَفْنا عَلى سَبیلِ الْحَقِّ وَالْباطِلِ. مَنْ وَثِقَ بِماء لَمْ یَظْمَأْ.
بر سر دوراهى حق وباطلیم (ما حقّیم وشما باطل). کسى که اطمینان بهوجود آب دارد تشنه نمى ماند.