قزوین

قَزوین شهری در استان قزوین در ایران است. این شهر مرکز شهرستان قزوین می‌باشد. مساحت قزوین ۵۶۹۳ کیلومتر مربع می‌باشد که از ۵ شهرستان، ۱۹ بخش، ۲۴ شهر و ۴۶ دهستان تشکیل شده‌است.استان قزوین بین مدار ۳۵ درجه و ۲۴ دقیقه تا ۳۶ درجه و ۴۹ دقیقه عرض شمالی و بین ۴۸ درجه و ۴۴ دقیقه تا ۵۰ درجه و ۵۱ دقیقه طول شرقی در همسایگی استان گیلان (در شمال)، استان مازندران ( در شمال شرقی)، استان تهران ( در شرق)، استان مرکزی (در جنوب شرقی)، استان همدان (در جنوب غربی) و استان زنجان (در غرب) جای گرفته‌است.جمعیت این شهر طبق سرشماری سال ۱۳۷۵ مرکز آمار ایران برابر با ۵۷۷,۵۷۱ نفر بوده‌است.زبان رایج مردم قزوین زبان فارسی است. برخی از مردم این شهر به زبان‌های تاتی، مراغی، کردی، لری، ترکی و رمانلویی نیز صحبت می‌کنند. همچنین قزوین به دلیل قرار گرفتن در گلوگاه ارتباطی استان‌های شمالی و غربی کشور، نزدیکی به تهران، دارا بودن چند شهر صنعتی و نیز برخورداری از چندین دانشگاه از جمله دانشگاه بین المللی امام خمینی و دانشگاه آزاد قزوین از موقعیت جغرافیایی خوبی برخوردار است.

تاریخ، بناها، شخصیت‌ها
این شهر در زمان شاه تهماسب صفوی پایتخت ایران بوده‌است. اولین خیابان ایران (خیابان سپه) در قزوین احداث شد. آب انبار سردار بزرگ‌ترین آب انبار تک گنبدی جهان در قزوین می‌باشد.

قزوین را در نوشته‌های قدیم اروپا شهر باستانی «ارساس» یا «ارسا سیا» و در تواریخ یونان همان شهر قدیمی «راژیا» و در زمان اشکانیان به نام موسس آن «اردپا» خوانده‌اند. ساسانیان آنرا «کشوین» نامیده‌اند یعنی سرزمینی که نباید از آن غافل شد برخی هم آنرا «قسوین» یا شهر که مردمی پرصلابت و استوار دارد و بعضی از مورخین هم معرب «کاسپین» گفته‌اند به دلیل آنکه قوم کاسپت از مجاورت دریای مازندران به طرف این دشت مهاجرت کرده و با اقوام بومی اختلاط نموده‌اند و گروهی هم به مرکز ایران رفته‌اند و دریای «خزر» نیز به همین دلیل به بحرالقزوین یا «دریای قزوین» اشتهار دارد.

در منطقه قزوین صدها تپه باستانی شناسایی شده‌است و تنها حفاری تپه سگزآباد نشانگر تمدن ۹۰۰۰ ساله یکجانشینی در این دشت حاصلخیز است.
بنای شهر قزوین را به شاپور ذوالاکتاف نسبت داده و می‌گوید آنجا را شاد شاپور نامید. امام ابوالقاسم عبدالکریم بن محمد رافعی در کتاب التدوین فی اخباراهل العلم به قزوین و زکریای بن محمد محمود ممکونی در آثارالبلاد و یاقوت حموی درمعجم البدان به نقل ازاین فقیه و شاهزاده فرهاد میرزا معتمدالدوله در کتاب هدایه السبیل و کفایه الدلیل باستناد شهرت قزوین را از بناهای شاپور ذوالاکتاف نگاشته‌اند ولی ولی احمد بن ابی عبدالله برقی در کتاب النبیان و خواجه حمدالله مستوفی درتاریخ گزیده و محمد حسنخان اعتماد السلطنه در کتاب مرآت البدان و امین احمد رازی در هفت اقلیم به نقل از البنیان واستاد و بارتولد خاور شناس نامی روس در کتاب جغرافیای تاریخی ایران بنای شهر قزوین را بشاپور اول منسوب داشته‌اند. شمس الدین سامی بیک در قاموس الاعلام ترکی در این باره تردید کرده و نوشته‌است که از ایرانیان شاپور ذوالاکتاف با یکی از بهرام‌ها شهر قزوین را بنیاد نموده‌اند. منبع اصلی این دو قول یکی اخبار البدان ابن فقیه و دیگری البنیان احمد بن ابی عبدالله برقعی است که مولفان سابق نیز عموماً با این دو ماخذ استناد داشته‌اند. البته نمی‌توان در این باره نظر قطعی داد ولیکن با بررسی اوضاع دوران فرمانروائی این دو پادشاه می‌بینیم زمان شاپور ذوالاکتاف که بواسطه صغر سن نمی‌توانست در کارهای کشور موثر باشد سراسر مملکت دستخوش کشتار و تاراج طوایف داخلی و خارجی بود.

بنابراین مناسب است بانی قزوین را بنا به نگارش ابن فقیه شاپور ذوالاکتاف بدانیم اما این که ابن فقیه ذکر کرده‌است شاپور ذوالاکتاف شهر قزوین را بنا کرده و آن را شاد شاپور نامید. دیگران نیز در این زمینه شرحی نگاشته‌اند از جمله حمدالله مستوفی در تاریخ گزیده به نقل از کتاب البنیان قدری بتفصیل پرداخته‌اند و نوشته‌است شهر قزوین را شاپور بن اردشیر بابکان ساخته و آنرا شادشاپور نام کرد همانا آن شهری که در میان قزوین ساخته‌اند چنانچه رودخانه چند بر جنوبی آن روانست و رودخانه ابهر بر شمالی آن و از آنجا اطلال بار و پدیدارست.

محمد حسنخان اعتماد السلطنه نیز در کتاب مرآت البلدان به نقل از کتاب البنیان این موضوع را تا اندازه‌ای روشن تر به قلم آورده و می‌گوید قزوین را شاپور بن اردشیر بابکان ساخت و شاد شاپور نام نهاد و همانا آن شهری بود که میان رودخانه‌های خررود و ابهر رود می‌ساخته‌اند و آنجا اطلال بار و پدیدار است و مردم آنجا در دیه هر چه که به اردشیر بابکان منسوب است مسکونند و مشهور است در کتاب تدوین رافعی مسطور که حصار شهرستان قزوین اکنون محلی است در میان شهر شاپور ذوالاکتاف ساسانی ساخته‌است.

قزوین بعد از ظهور اسلام
قزوین به دنبال فتح آن در سال ۲۱ هجری به عنوان مرز و ثغر مسلمین شناخته شد و مسلمانان برای درک فضیلت جهاد با کفار دیلم به سوی آن رهسپار گشتند. احادیث فراوانی که در فضیلت قزوین روایت شده و عملکرد زمامداران حکومت اسلامی در پشتیبانی از مدافعان قزوین اهمیت والای آن را می‌نماید.

اعزام چهار هزار تن از مسلمانان به فرماندهی ربیع بن خثیم در سال ۳۶ هجری و قبل از جنگ صفین به قزوین توسط امام علی نمونه‌ای از این توجه‌است. بدیهی است که شهر کوچک و قدیمی قزوین که به استواری محدود بوده و گنجایش سیل عظیم مهاجران و مجاهدان را نداشته و لزوم گسترش آن برای جلب بیشتر مسلمین اعزامی به قزوین احساس می‌شده‌ است.

سعید بن العاص بن امیه که از طرف عثمان والی کوفه بوده برای جنگ با دیلمیان به قزوین می‌آید و آن را شهری استوار و آباد می‌کند قطعا این عمران اولیه قبل از سال ۳۵ هجری که سال قتل عثمان است صورت گرفته‌است.

خانه سازی در بیرون از قلعه قدیمی شهر ظاهراً نخستین بار توسط محمد بن سنان عجلی و در سال ۹۰ هجری انجام شده و دیگران نیز به تقلید از او در بیرون از شهر به خانه سازی پرداخته‌اند و شهر را وسعت بخشیده‌اند. پیش از سال ۱۶۹ هجری در سالهای خلافت مهدی عباسی و زمانی که فرزندش موسی الهادی ولیعهد بوده و شهرک به نامهای مدینه موسی و مبارکیه در کنار قزوین ساخته شد و همین امر به توسعه بعدی شهر کمک شایانی کرد.

بناها و مناطق تاریخی قزوین
دژ حسن صباح در الموت
دژ لمبسر الموت
عمارت چهل ستون قزوین
گراند هتل قزوین
مسجد جامع قزوین
عمارت شهرداری
دروازه تهران
دروازه راه کوشک
حمام صفا
حمام قجر
حمام بلور
بازار قزوین
آب انبار سردار کوچک
آب انبار سردار بزرگ
آب انبار حاج کاظم
بقعه حمدالله مستوفی؛گنبد دراز
مسجد النبی قزوین
مسجد حیدریه قزوین
میمون قلعه
امامزاده حسین
امامزاده اباذر
امامزاده اسماعیل
امامزاده علی
امامزاده پاراچین
کوه میلدار؛برج پاراچین
حسینیه امینی‌ها
سردر عالی قاپو؛شهربانی
مقبره سلطان قیس
مقبره رییس المجاهدین
کلیسای کانتور؛ برج ناقوس
کاروانسرای محمدآباد
سنجیده مسجد
برج‌های خرقان
تپه زاغه
خانه‌های بهشتی

مردم
لهجه
مردم قزوین در محاورات عادی به زبان فارسی با لهجه خاص قزوینی سخن می‌گویند که مبنی بر فتحه گرایی در انتهای الفاظ است و دربسیاری از کلمات, گفتار بمانند نوشتار صورت می‌گیرد.
همچنین بنا به موقعیتهای مناسب شغلی و رواج مهاجرت از روستاها به شهرها در سه دهه گذشته عده زیادی از مردم روستاهای اطراف قزوین که به طور عمده ترک زبان می‌باشند و همچنین عده‌ای از استان‌های همجوار,گیلان و زنجان به این شهر آمده‌اند و به همین دلیل در عده‌ای از مردم کنونی قزوین لهجه گیلکی و حتی زبان ترکی شایع می‌باشد.

جامه
مردم قزوین در گذشته بر اساس موقعیت اجتماعی خود پوشش متفاوتی داشته‌اند اما امروزه زنان و مردان قزوینی دیگر به ندرت از پوشاک و لباس‌های رسمی و سنتی خود استفاده می‌کنند، لباس‌های رسمی قزوینیان در گذشته بدین شرح بوده‌است:

مردان
برای متمایز بودن افراد اعیان از قشر کم در آمد، کلاه‌های متفاوتی بر سر می‌گذاشتند، پیراهن‌ها معمولا به رنگ سفید و ساده و دکمه یقه آن بر شانه چپ بسته می‌شد و در میان سینه چپ، از شانه تا زیر سینه، چاکی داشت. پس از آن پیراهن‌هایی با یقه‌های بلند به نام یقه «قزاقی» متداول شد و سپس یقه «ملایی» جای آن را گرفت. دیگر تن پوش مردان قزوینی «ارخالق» نام داشت که ارخالق پیراهن جلو باز بسیار بلندی بود که تا انتهای پا می‌رسید و در ناحیه کمرتنگ و دامن آن بسیار گشاد بود و در دو پهلو، دو چاک بلند تا کمر داشت.

همچنین شلوار قشر کم در آمد از جنس کرباس و به رنگ آبی یا مشکی بوده‌است که کمر آن‌ها با نخ‌های پنبه‌ای سفت می‌شده و بلند و گشاد بوده‌اند، ولی افراد ثروتمند از شلوارهای دکمه دار استفاده می‌کردند. پاپوش مردان قزوین گیوه‌های به نام جوراب و آجیده بوده‌است ولی افراد اعیان از گیوه‌های مرغوب و بهتری به نام ملکی استفاده می‌کردند.

زنان
زنان قزوینی زیر پیراهن خود شلیته می‌پوشیدند. به طوری که شلیته به اندازه یک وجب و یا حتی کمتر از دامن آن‌ها بیرون می‌آمد. جنس پارچه آن اغلب ململ، چیت و کرباس بود و به شکل‌ها و رنگ‌های گوناگونی ساخته می‌شد. جوانان اغلب روی شلیته‌های خود را با نخ‌های رنگی گلدوزی می‌کردند. شلیته گلدار جوانان دارای سجاف پهن بود. برخی دیگر از شلیته‌ها به جای سجاف لیفه داشت. شلیته لیفه دار از پارچه ضخیم و سنگین مانند مخمل، ترمه، تافنه ابریشمی و.. ساخته می‌شد. معمولا قسمت پایین شلیته را با دست دوخته و آن را به حالت تزیینی در می‌آوردند که به آن دالبر و دندان موشی می‌گفتند.

در حدود صد سال پیش در زنان اعیان از یل یا نیم تنه قزوینی استفاده می‌کردند که از پارچه ترمه با آستری از پارچه تافته کرم رنگ تهیه می‌شد. در قسمت جلوی آن، هجده دکمه فلزی پی در پی می‌دوختند.زنان در زیر شلیته‌های خود شلوارهای مشکی می‌پوشیدند، دمپای این شلوارها تنگ و بالای آن گشاد بود و آن‌ها را با بند می‌بستند.

پاپوش زنان نیز بر اساس وضعیت مالی انواع مختلفی داشته‌است.اصولا اقشار کم در آمد از گیوه‌های ظریف استفاده می‌کردند و زنان اعیان نیز از کفش‌های چرمی مدل روز استفاده می‌کردند.

غذا ها
از غذاهای محلی و مخصوص قزوین می‌توان از قیمه نثار ، شیرین پلو و … نام برد. همچنین از شیرینی‌ها می‌توان به پادرازی، انواع باقلوا، نان برنجی و… اشاره کرد.

رسوم
از آیین‌ها و جشن‌های ایرانی و رایج در منطقه جشن نوروز، نوروز خوانی، چهارشنبه سوری، سیزده بدر، جشن انار، جشن فندق، جشن تیرگان، پنجاه بدر، کوسه گلین، چمچه خاتون و … را نام برد. همچنین بازی‌های «چوب جنگ» ، «کشتی پهلو به پهلو» و «الک دولک» از بازی‌های مرسوم منطقه به شمار می‌روند. وبازی کله کله که یک بازی محلی در رودبار شهرستان می‌باشد ودر روز سیزده بدر بازی می‌کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *