سوال: سلام خسته نباشید.من دختری ۱۶ ساله م .تحت تاثیر حرف هیچ کس نیستم جز افراد خانواده م(مادر و پدر و برادرم)واین حرفم ینی اینکه اگ ز طرف اونا ب خصوص مادرم در هر موردی سرزنش بشم برای چند ساعت میرم تو فکرش و از تمام کارام اعم از درس خوندن و…جا ی مونم و هیچ اشتیاقی برای ادامه کارام برام نمی مونه…من حافظ نصف قرانم و بعضی وقتا یا کارام رو انجام ندادم یا حوصله ندارم و…ب کلاسم نمیرم…و همین ک من تصمیم میگیرم برای جلسه بعدی کلاسم جبران کنم ،مادرم سرزنشاش شروع میشه و همه جوره کاری میکنه که خم اعصاب من خورد بشه وهم اعصاب خودش …هرچنداکثر مواقع حرفی نمیزنم ولی بعدش تا ساعت ها نمیتونم کارای قرانم رو انجام بدم…اینم بگم که من ب دلخواه خودم قرانم رو ادامه میدم…نمیدونم این جور مواقع باید چیکار کنم که حرفاش اعصابمو بهم نریزه….وموضوع دیگه اینکه من بعضی وقتا به نظم اتاقم رسیدگی نمیکنم و مادرم منو با دخترای ۲۰ ساله ک میشناسه مقایسه میکنه و وقتی اعصابم بهم میریزه و جواب میدم میگه تو بد اخلاقی و اونا خوش اخلاقن و جواب جو نیستن،من معنی این حرفو درک نمیکنم عاخه من بین حرفام بی ادبی نمیکنم …وقتی هم ک میخواد مثالی از دوستای خودم بزنه من ب این فکر میکنم ک مادرای دوستام همچین رفتارایی ندارن و حساب شده تر با دختراشون حرف میزنن…احساس میکنم مادرم نمیتونه خودشو تغییر بده و مشکل از منه…بهم بگید من باید چ رفتارایی داشته باشم که مادرم ازم راضی باشه….