ضمن نقل حدیثى راهگشا از امام موسى بنجعفر(ع) از چند گونه ازدواج هشدار مىدهیم. حدیث امام کاظم(ع) به شرح زیر است:
«خیر الجوارى ما کان لک فیه هوى و کان لها عقل و أدب فلستَ تحتاج إلى أنْ تأمر و تنهى؛ و دون ذلک ما کان لک فیه هوى و لیس لها أدب فأنْتَ تحتاج إلى الاْ مر و النهى؛ و دونها ما کان لک فیها هوى و لیس لها عقل و لا ادب فتصبر علیها لمکان هواک فیها؛ و جاریه لیس لک فیها هوى و لیس لها عقل و لاأدب فتجعل بینک و بینها الْبحر الأخضر؛(۱۴)
بهترین زنان، زنى است که بدو علاقهمند باشى و او شعور و ادب داشته باشد. در این صورت به امر و نهى او محتاج نیستى. در مرحله بعد، زنى است که او را دوست دارى، ولى ادب نشده و باید او را امر و نهى کنى. در مرحله سوم، زنى است که بدو علاقهمند هستى اما نه ادب شده و نه شعور دارد و نه ادبپذیر است و به خاطر علاقهاى که به او دارى، تحملش مىکنى. اما زنى که نه بدو علاقهمندى و نه شعور و ادب دارد، مناسب است که دریایى بیکران را بین خود و او فاصله قرار دهى!»
این حدیث شریف، راهنماى خوبى براى همسریابى است و رهنمود مىدهد که زیربناى ازدواج باید عشق و علاقه باشد. اگر عشق و علاقه وجود داشته باشد، ملاک اصلى وجود دارد. حال چنانچه طرف شما علاوه بر محبوب بودن، داراى شعور و تربیت باشد، بهترین همسر است و با شعور و تربیتى که دارد، وظیفهاش را تشخیص مىدهد اما اگر تربیت نشده ولى شعور و درک و زمینه تربیت را داشته باشد، باید او را تربیت کنى و راه و چاه را نشانش بدهى. اگر قلب شما را تسخیر کرده ولى عقل و ادب ندارد، عشق و علاقه شما را به تحمل بىادبىها و نافهمىهاى او وا مىدارد، ولى ازدواج با زنى که نه به او علاقهمندى و نه شعور و ادب دارد، کار غلطى است، زیرا هیچ جاذبه و انگیزهاى براى این میثاق و پیوند وجود ندارد و پیوندى محکوم به فروپاشى مىباشد.
با توجه به این حدیث، برادران و خواهران باید از چند نوع ازدواج پرهیز کنند:
«خیر الجوارى ما کان لک فیه هوى و کان لها عقل و أدب فلستَ تحتاج إلى أنْ تأمر و تنهى؛ و دون ذلک ما کان لک فیه هوى و لیس لها أدب فأنْتَ تحتاج إلى الاْ مر و النهى؛ و دونها ما کان لک فیها هوى و لیس لها عقل و لا ادب فتصبر علیها لمکان هواک فیها؛ و جاریه لیس لک فیها هوى و لیس لها عقل و لاأدب فتجعل بینک و بینها الْبحر الأخضر؛(۱۴)
بهترین زنان، زنى است که بدو علاقهمند باشى و او شعور و ادب داشته باشد. در این صورت به امر و نهى او محتاج نیستى. در مرحله بعد، زنى است که او را دوست دارى، ولى ادب نشده و باید او را امر و نهى کنى. در مرحله سوم، زنى است که بدو علاقهمند هستى اما نه ادب شده و نه شعور دارد و نه ادبپذیر است و به خاطر علاقهاى که به او دارى، تحملش مىکنى. اما زنى که نه بدو علاقهمندى و نه شعور و ادب دارد، مناسب است که دریایى بیکران را بین خود و او فاصله قرار دهى!»
این حدیث شریف، راهنماى خوبى براى همسریابى است و رهنمود مىدهد که زیربناى ازدواج باید عشق و علاقه باشد. اگر عشق و علاقه وجود داشته باشد، ملاک اصلى وجود دارد. حال چنانچه طرف شما علاوه بر محبوب بودن، داراى شعور و تربیت باشد، بهترین همسر است و با شعور و تربیتى که دارد، وظیفهاش را تشخیص مىدهد اما اگر تربیت نشده ولى شعور و درک و زمینه تربیت را داشته باشد، باید او را تربیت کنى و راه و چاه را نشانش بدهى. اگر قلب شما را تسخیر کرده ولى عقل و ادب ندارد، عشق و علاقه شما را به تحمل بىادبىها و نافهمىهاى او وا مىدارد، ولى ازدواج با زنى که نه به او علاقهمندى و نه شعور و ادب دارد، کار غلطى است، زیرا هیچ جاذبه و انگیزهاى براى این میثاق و پیوند وجود ندارد و پیوندى محکوم به فروپاشى مىباشد.
با توجه به این حدیث، برادران و خواهران باید از چند نوع ازدواج پرهیز کنند:
۱- ازدواج زودرس
ازدواج خام و ناپخته؛ کسى که به رشد عقلى نرسیده و ازدواج، همسرى، زندگى مشترک و تعهد متقابل را درک نمىکند، طبیعى است که ازدواج با او، ناپخته و پیش از همه شناختهاى اتفاقىتصادفى، حضورىیا غیر حضورى براى ایجادتمایل مفید و مناسب استاما نباید شناختهاى سطحىمبناى ازدواج باشد.موعد است. این ازدواجها در معرض فروپاشى مىباشند. یکى از اصحاب امام صادق(ع) به ایشان عرض کرد:
ما فرزندان خود را در کودکى همسر مىدهیم.
امام فرمود: اگر در کودکى ازدواج کنند، مشکل است با هم الفت یابند.(۱۵)
همسر و شوهر دادن پسر و دخترى که هنوز به رشد عقلى نرسیدهاند، گرچه به رشد جنسى رسیده باشند، ازدواجى است که طرفین به هم علاقهمند نشده و همدیگر را به عنوان همسر آینده انتخاب نکردهاند. احتمال اینکه بعد از رشد و فهمیدن به هم علاقهمند شوند و زندگى پر از عشق و صمیمیتى را تشکیل دهند، چندان قوى نیست. نباید بناى مهم ازدواج را بر چنین زمینه سستى نهاد.
ما فرزندان خود را در کودکى همسر مىدهیم.
امام فرمود: اگر در کودکى ازدواج کنند، مشکل است با هم الفت یابند.(۱۵)
همسر و شوهر دادن پسر و دخترى که هنوز به رشد عقلى نرسیدهاند، گرچه به رشد جنسى رسیده باشند، ازدواجى است که طرفین به هم علاقهمند نشده و همدیگر را به عنوان همسر آینده انتخاب نکردهاند. احتمال اینکه بعد از رشد و فهمیدن به هم علاقهمند شوند و زندگى پر از عشق و صمیمیتى را تشکیل دهند، چندان قوى نیست. نباید بناى مهم ازدواج را بر چنین زمینه سستى نهاد.
۲- ازدواج ترحمآمیز
ازدواج از روى ترحم هم صحیح نمىباشد، زیرا در این نوع ازدواج نیز عشق و علاقه طرفین وجود ندارد و یک طرف براى خدمت به فردى ضعیف و مظلوم گذشت مىکند. معلوم نیست تا چه زمان بتواند روى خواستههاى خود پوشش گذاشته و بر خلاف میل، با همسرى که بدو دلبستگى ندارد، به خوبى سر کند. این نوع اقدام، اجبارى و غیر طبیعى است و حرکت خلاف طبیعت دوام ندارد. ازدواج، با بخشش مال و دستگیرى از دیگران فرق دارد. در آن موارد، فرد براى یک اقدام کوتاهمدت، حرکتى بر خلاف خواست دل خود انجام مىدهد؛ تازه آن حرکت غیر طبیعى نیست، زیرا لذت دارد، ولى ازدواج یک حرکت، دامنهدار و طولانى است و یک روز و یک ماه و دو ماه نیست بلکه باید عمرى را سر کند. بعید است فردى بتواند یک عمر بر خواستههاى طبیعى خود سرپوش بگذارد. سرپوش گذاشتن بر خواستههاى صحیح و پسندیده و طبیعى، شرعى نیست.
۳- ازدواج اجبارى
ازدواج با فردى که مورد علاقه شما نیست، به سبب اطاعت از امر پدر و مادر و بستگان نیز پسندیده نیست. اگر چه اطاعت از امر پدر و مادر پسندیده و ارزشمند است، ولى دستور و امر باید به کار خوب مربوط باشد. ازدواج با فردى که به او دلبستگى ندارید فقط به خاطر اطاعت از پدر و مادر، شبیه ازدواج از روى ترحم و یک حرکت اجبارى (قسرى) و غیر پایدار است. از چنین اقداماتى باید برحذر بود.
۴- ازدواج با بى بند و بار
ازدواج با فردى بىبند و بار، ولنگار و بىقید هر چند قلب شما به او متمایل باشد، کار پسندیدهاى نیست، زیرا این افراد در طول زندگى اقداماتى مىکنند و کارهایى از آنان سر مىزند که پسند هیچ کس نیست و مایه سرافکندگى شماست و مجبور مىشوید به خاطر هواى دلتان رنج سرشکستگى در اجتماع را تحمل کنید و بر اقدامات ناپسند ازدواج با افراد تنپرور و تنبل نیز کار صحیحى نیست.جوان باید اهل کار و زحمت و تأمین معاش خانواده باشد.کسى که تنپرورى پیشه کرده و از کار و کوشش ابا داردو چشم به آسمان دوخته تا روزىِ او بدون حساب از آسمان فرو ریزدچوب جهالت و خوشخیالى خود را خواهد خورد.همسر محبوب، ولى بىتربیت و لاابالى خود چشم ببندید و شأن و حرمت اجتماعى خود را زیر پا نهید.
۵- ازدواج با بىعار
ازدواج با افراد تنپرور و تنبل نیز کار صحیحى نیست. جوان باید اهل کار و زحمت و تأمین معاش خانواده باشد. نمىتوان به استناد آیات و روایاتى مانند: «خداوند آنان را بىنیاز مىگرداند»،(۱۶) ازدواج با افراد تنبل و تنپرور را توجیه کرد. خداوند از طریق اسباب و واسطه، روزى مىدهد. یکى از اسباب روزى دادن، کار و کوشش و تلاش است. کسى که تنپرورى پیشه کرده و از کار و کوشش ابا دارد و چشم به آسمان دوخته تا روزىِ او بدون حساب از آسمان فرو ریزد، چوب جهالت و خوشخیالى خود را خواهد خورد. ازدواج با او، خود را به زحمت انداختن مىباشد.
منبع:ماهنامه پیام زن