کلید یک تصمیمگیری موفق
افراد برای مواجهه با مسائل زندگی و اتخاذ تصمیم های اساسی نیازمند مهارت ها و صلاحیت های تفکر انتقادی هستند. برای اینکه فرد بتواند تصمیم مهمی در زندگی بگیرد، می بایست قدرت تجزیه و تحلیل، ارزیابی و قضاوت نسبت به شرایط زندگی خود را داشته باشد.
تفکر انتقادی به افراد در حل مسائل، تصمیمگیری در موقعیت های زندگی و شکلگیری هویت و عادتی با ثبات در شخص کمک می کند. جامعه هر چقدر پویاتر باشد، نیاز به اندیشمندان انتقادی در آن بیشتر احساس می شود.
تفکر انتقادی، از مباحثی است که فلاسفه معاصر پیگیر آن هستند و به نظر آنها میتواند نتایج مختلفی از جمله نتیجه فرهنگی فلسفی داشته باشد. به نظر این فلاسفه دنیای مدرن نیاز به تفکر انتقادی دارد، چون برای افرادی که در جامعه مدرن زندگی میکنند آرا و نظرات و مدهای مختلفی پیشنهاد میشود و این فرد باید از میان آنها یکی را انتخاب کرده و مورد نقد و بررسی قرار دهد و بعضی را کنار بگذارد و آنچه بهترین است را انتخاب کند، این نوع تفکر در سنت اسلامی نیز جایگاه ویژهای دارد.
تاکنون تعریف های زیادی از تفکر انتقادی ارائه شده است که از میان آنها چند تعریف بنیادی تر و قابل توجه تر هستند:
** انیس می گوید: «تفکر انتقادی، تفکری مبتنی بر استدلال است که بر تصمیم درباره انجام کاری یا باور به چیزی تاکید می ورزد».
** نوریسمی گوید: «تفکر انتقادی به معنی تصمیم به قبول یا قطع یک باور است».
** هالپرن تفکر انتقادی را چنین تعریف می کند: «تفکری است با استفاده از راهبردها یا مهارت های شناختی، که احتمال دستیابی به بازده مطلوب را بالا می برد».
** تعریف الدر و پال هم چنین است: «تفکر انتقادی، توانایی پذیرش مسئولیت پیامدهای تفکر خویش است».
** شورای ملی توسعه تفکر انتقادی نیز این گونه تفکر را فرایندی نظامدار و عقلی می داند که طی آن، فرد به طور فعال و متبحرانه به مفهوم سازی، کاربرد، تحلیل، ترکیب و ارزشیابی اطلاعات گرد آوری شده یا تولید شده می پردازد و از طریق مشاهده، تجربه، تامل و استدلال به سمت باور و عمل پیش می رود.
هنگامی که مشغول اندیشیدن هستیم، معمولاً هدف ما فهمیدن چیزی است. میکوشیم تا پرسشی را پاسخ گوییم، مسئلهای را حل کنیم، نتیجهگیریی را اثبات کنیم. میخواهیم بدانیم علت جنگهای داخلی چه بود، به کدام یک از نامزدها رأی دهیم، یا چگونه به تعطیلات برویم تا به ورشکستگیمان نینجامد. در همه این موارد، میتوان گفت که میکوشیم معرفتی کسب کنیم که از پیش نداریم. و در اغلب موارد نمیتوانیم آن معرفت را با مشاهده مستقیم حاصل کنیم. باید قدری استدلال کنیم، دو دو تا چهار تا کنیم، استنباط کنیم، و از اطلاعات موجود نتیجهگیری کنیم.
این شیوه رویکرد به موضوعات را با صفت تحلیلی هم توصیف میکنند. تفکر انتقادی تفکر تحلیلی است، یعنی موضوع را میشکافد، اجزای آن را دانهدانه میسنجد و در ادامه شیوه ترکیب آنها را وارسی میکند.
تصمیم گیری,تصمیمگیری موفق,تصمیم های اساسی
پس ما در یک تصمیم گیری موفق، نیاز به یک تفکر خوب داریم. این تفکر تحلیلی نیازمند مهارت ها و توانایی هایی است که آنها را این گونه می توان نام برد:
۱٫ بازشناسی مشکل
۲٫ یافتن ابزارها و وسایل عملی برای برخورد با این مشکل
۳٫ جمع آوری و مرتب کردن اطلاعات مرتبط و مناسب
۴٫ شناسایی فرضیهها و ارزشهای اظهار نشده
۵٫ تفسیر اطلاعات
۶٫ ارزیابی اظهارات مختلف
۷٫ بازشناسی وجود روابط منطقی بین قضایا
۸٫ اجرای آزمون, تعمیمها و نتایج
در حقیقت، افراد برای مواجهه با مسائل زندگی و اتخاذ تصمیم های اساسی نیازمند مهارت ها و صلاحیت های تفکر انتقادی هستند.
برای اینکه فرد بتواند تصمیم مهمی در زندگی بگیرد، می بایست قدرت تجزیه و تحلیل، ارزیابی و قضاوت نسبت به شرایط زندگی خود را داشته باشد. داشتن توانایی و مهارت تفکر انتقادی به اشخاص اجازه می دهد تا بتوانند در زندگی، اطلاعات پیرامون خود را پردازش نمایند، بطور عینی به استدلال و استخراج نتایج از انواع متنوع اطلاعات پرداخته و بطور مۆثر، عینی و ملموس به ارزیابی مشکلات بپردازند و با وجود اطلاعات ناقص، تصمیمگیری معقول و مستدلی اتخاذ نمایند. در واقع، خردمند هر کاری را به فرمان خرد و اندیشه میکند.
بنابراین تفکر انتقادی, تفکر جوابگو (مسئول) و ماهرانه است که به قضاوت خوب افراد نسبت به خود، دیگران و جامعه در زمان حال منجر می شود.
تفکر انتقادی، تفکر اصلاحگراست؛ بطوری که بر کشف نقاط ضعف و اصلاح کاستی های افراد تأثیر می گذارد. بنابرین تفکر انتقادی را بایستی بعنوان یک فرایند درونی دانست که به موجب آن، وضعیت مشکلزای زندگی بطور نقادانه مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد و راه های برونرفت از مشکل، به طور خردمندانه تشخیص داده می شود.