درس آفریدگار زیبایی فارسی چهارم
واژه نامه:
پذیرفتن:قبول کرد
داوری:قضاوت
جلا داده است:براق درخشنده کردند
جان افروز:روشن کننده ی جهان
قشر:لایه
نخست:اول
چیره دست:ماهر
آویختن:اویزان کردن
دریغ است:حیف است
پراکنده ساخت:پخش کرد
شگفت انگیر:تعجب اور
زینت داد:تزیین کرد
درس کوچه پرستوها فارسی چهارم
واژه نامه:
جامه:لباس
دشواری:سختی
نخستین:اولین
معتدل:دارای آب و هوای خوب
بکوشند:تلاش کنند
پی در پی:پشت سر هم،متوالی
به عهده میگیرند:مسولیت قبول میکند
شگفتی:تعجب آور
فراهم میاورد:تهیه میکند
سپری شدن:گذشتن
آسودگی:راحتی
پیمودن:طی کرد
درس رازنشانه ها فارسی چهارم
واژه نامه:
آسیاب:محلی که گندم ها را در آنجا آب میکنند
ردپا:جای پا
کور:نابینا
دست نخورده:استفاده نشده
خشمگین:عصبانی
حاکم:فرمان روا
اندیشیدم:فکر کردم
فهم:هوش
درس ارزش علم فارسی چهارم
واژه نامه:
حکیم:دانشمند
برافراشته:بالارفته
شادمان:شاد و خوشحال
ناخدا:فرمانده کشتی
امواج:موج ها
تخت پاره:تکه چوب
امیر:حاکم
آگاهی:دانش و علم
فرمان:دستور
شهرت:نیک نامی
درس آرش کمانگیر فارسی چهارم
نبرئ:جنگ
طولانی:بلند
افراسیاب:فرمانده سپاه توران
پاداری:استقامت
پهلوان:دلاور
اندوهگین:غمگین
بردباری:صبوری
آشتی:صلح
خاور:شرق
پولادین:فولادی
دشوار:سخت
بی تابی:تحمل نداشتند
استوار:محکم
نیرومند:قوی
نیرو:توان
گام:قدم
نگریست:نگاه کرد
تیزبال:پر سرعت
بامداد:صبج
نیمروز:ظهر
تناور:نیرومند
درس مهمان شهرما فارسی چهارم
استقبال:پیشوانه
نسیم:باد ملایم
نشاط:شادمانی
غوغا:هیاهو
پاکیزه:تمیز
بی صبرانه:بدون تحمل
تپش:تپیدن
هماهنگ:یک دست یک شکل
رخسار:صورت
امواج:موج ها
هین:آگاه باشید
می گریستند:گریه می کردند
نگار:یارزیبارو
محور:مرکز
انبوه:فراوان
نشاط انگیز:شادی آور
درس جبارباغچه بان فارسی چهارم
کنجکاو:جستجو
کنج:گوشه
عشق می ورزیدم:دوست داشتم
عاجز:ناتوان
زیستن:زندگی کردن
اندیشه:فکرکردن
کرسی:میز چهار چوبی که در گذشته برای گرم کردن استفاده میکردند
دایر نشده بود:ساخته نشده بود
طاق:سقف
استعداد:توانایی
قنادی:شیرینی فروشی
منقل:ظرفی که در آن زغال روشن میکنندو زیر کرسی می گذارنند گاهی هم در آن اسپند دود میکنند
ابداع:نوآوری ویژه:مخصوص
طبع:ذات نوآور:کسی که روش جدیدی را به وجود
می آورد
دشواری:سختی
پشتکار:اراده
برگزیده شدم:انتخاب شدم
اقامت گزیدم:زندگی کردم
خویش:خود قریحه:ذوق
خشنود:خوش حال
درس فرمانده دل فارسی چهارم
اعتقاد:باور
بی وقفه:بدون توقف
مظلوم:مورد ظلم قرار گرفته
تسخیرناپذیر:رام نشدنی متجاوزان:کسانی که به حریم دیگران احترام
نمیگذارند
اشغال:به دست آوردن
تیپ:گروه
دژ:حصار
محور:مرکز
سربلندی:سرافرازی
درنگ:صبر
سقایی:آب دادن به دیگران
مانع:بازدارنده
محتاج:نیازمند
مقابله:روبه رو شدن
نظاره میکرد:نگاه میکرد
گردان:گروه
رگبار گلوله:گلوله دهای مثل رگبار
پیک:خبررسان
اراده:قصد
بالگرد:هلی کوپتر
مهلکه:محل هلاک شدن
ترجیح:بهتردانستن
درس اتفاق ساده فارسی چهارم
شوق:شور و نشاط
بالین:بستر
سطر:خط
معالجه:درمان
شبنم:ژاله
اندک اندک:کم کم
آرام:آهسته
برخاست:بلند شد
غلامان:خدمتکاران
اتفاق:رویداد
سراسیمه:آشفته و پریشان تورا احظار کرده
اند:ازتوخواسسته اند آن جا حاضرشوی
درس لطف حق فارسی چهارم
لطف:مهربانی
باطل:اشتباه
نیل:دور بزرگی که در سرزمین مصر واقع شده است
شیوه:روش
درفکند:انداخت
عدل:انصاف
گفته:سخن
بنده پروری:نوازشگری
رب جلیل:پروردگار با شکوه رهرو:کسی که راه دیگری را دنبال
می کند
حسرت:آه و افسوس
اینک:اکنون
خرد:کوچک
سطح آب:بیرون آب
گر:اگر
گاهوارش:گهواره اش
چون:چگونه دایه:زنی که به جای مادر است
کای:که ای
رهی:رها شوی
طغیان:سرکشی
زین:از این
حکم:دستور
به که:بهتر است که
درس ادب از که آموختی فارسی چهارم
رنج:زحمت
عطار:عطر فروش
سعی:تلاش
طبله:صندوقچه
بی فایده:بی ثمر
خاموش:ساکت
هنرنمایی:نمایش دهنده
هنر غاضی:جنگجو
بلندآواز:دارای صدای بلند میان
تهی:تو خالی
تبل:نوعی ساز بزرگ
درس شیروموش فارسی چهارم
بیشه:نیزار
التماس:خواهش درخواست
خفته:خوابیده
وحوش:حیوانات جنگل
موشک:موش کوچک
مغفرت:آمورزش
آشته:پریشان
لابه:گریه و زاری
گه:گاهی
رحم:لطف و مهربانی
متغیر:آشفته
واکرد:باز کرد
کله:سر صیاد:شکارچی
له کندش:نابودش کند
حول و حوش:اطراف
لوس:کسی که بی دلیل میخواهد خودش را برای دیگران عزیز کند
درعوض:به جای
یک غازی:بی ارزش
خلاص:رهایی
هراس:ترس
درس پرسشگری فارسی چهارم
غریب:ناشناخته
همواره:همیشه
عجیب:شگفت انگیز
جهل:نادانی
معلق:وارونه
گریزان:فراری
دانش اندونزی:جمع آوری علم و دانش
واپسین:آخرین
فیلسوف:دانشمند
بالین:بستر
مسایل:مشکلات
در گذرم:بگذرم
گسترش:پخش کردن
درس مدرسه ی هوشمند فارسی چهارم
یکنواخت:یکسان
منتقل:جابه جا شدن
سپید:سفید
نمایان شد:ظاهر شد
استقبال:پیشواز
ریز نقش:کسی که جثه کوچکی دارد
قلم نوری:وسیله ای الکترونیکی که به جای گچ با آن روی تخته های هوشمند می نویسند
نقاله:وسیله ای برای کشیدن زاویه
پرگار:وسیله ای برای کشیده دایره