زندگینامه حضرت مهدی عج

خلاصه ای از زندگینامه امام زمان (عج)

 

 

 

نام پدر ومادر امام زمان (ع)

 

نام پدر این بزرگوار امام حسن عسکری (ع) پیشوای یازدهم و نام مادر گرامیشان نرجس خاتون (س) میباشد که ایشان بنا بر روایات یک شاهزاده رومی بودند و در خواب با امام حسن عسکری (ع) آشنا شده و مسلمان می شوند . امام زمان تنها فرزند امام حسن عسکری (ع) میباشد

 

امام زمان (عج)

 

مقام ومنصب

 

ایشان معصوم چهاردهم و امام دوازدهم شیعیان هستند

 

تاریخ ولادت

 

یک سال و یک ماه پس از ازدواج امام حسن عسکری (ع) و نرجس خاتون امام زمان به دنیا می آیند حضرت ولی عصر (ع) بنا بربیشترین روایت روز جمعه نیمه شعبان ۲۵۵ هجری قمری متولد شده اند

 

جالب است بدانیم او پیش از آفتاب چشم به این جهان گشود، تا همیشه آفتاب را پشت سر قرار دهد

 

شب این میلاد خجسته را «شب برات» ‌و «شب مبارک» و «شب رحمت» خوانند. شیخ صدوق درکمال الدین نقل میکند نرجس خاتون روزی مشاهده میکند که نوری وارد بدن اومیشود وبه امام حسن عسکری موضوع راگزارش میکند وامام اورا نوید به بارداری امام زمان میدهد ومیفرماید : پسری می آوری که نامش محمد است وپس از من ،جانشین من خواهد بود.

 

نرجس ،عروس فاطمه ،شد مادر صاحب زمان درمهد نور ،مهدی ظهور آیینه حق شدعیان پس میلادش روزجمعه نیمه شعبان ۲۵۵ هجری است چون پدرش وفات کرد او ۵ ساله بود ومشهوربین علماء نیزهمین تاریخ است و کسی در این جهت اعتراضی نکرده مگر کلینی در کافی وصدوق درکمال الدین و شیخ طوسی در الغیبه که این سه بزرگوار یک مرتبه سال ۲۵۵ و بار دیگر ۲۵۶ نوشته اند اما هرسه بیشتر سال ۲۵۵ هجری را قبول دارند

 

برای ولادت ایشان تاریخهای دیگری هم ذکر شده علت اینکه درتاریخ تولد ایشان عده ای اختلاف دارند ممکن است به دلیل پنهان نگه داشتن تولد آن امام بوده باشد بنابر این اصل ولادت مهدی جزء مسلّمات تاریخ است و در این تاریخ بین علما و محدثان و علمای فریقین هیچگونه اختلافی نیست.

 

شهید اول درکتاب دروس از امام جعفر صادق روایت کرده که آن حضرت فرموده اند : درشبی که قائم آل محمد (ع) متولد گردد هرمولودی متولد شود باایمان است واگردرزمین شرک متولد گردد، خداوند به برکت وجود امام، اورا به سرزمین ایمان منتقل خواهد کرد

 

پس بنابرمبنای مشهور حضرت پس از شهادت جدگرامیش ،امام هادی (ع) حدود یکسال بعد ،متولد شده است یعنی حدود یکماه از حکومت مهتدی عباسی گذشته ،زیرا مهتدی یک شب به آخرماه رجب مانده به حکومت رسید وتولد امام (ع) نیمه شعبان است

 

مدت عمر شریف امام زمان (ع) از سال ۲۵۵ تا کنون

 

سال به امامت رسیدن و سن ایشان درآن هنگام

 

سال به امامت رسیدن ۲۶۰ هجری وسن شریفشان درآن هنگام ۵ سال است

 

 

دوران زندگی

 

 

از تولد تا غیبت

 

 

حضرت مهدی(عج) پس از تولد حدود پنج سال تحت سرپرستی پدر بزرگوارشان امام عسکری علیه السلام به صورت نیمه مخفی زندگی کردند. یکی از کارهای بسیار مهمی که حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در این دوره انجام دادند این بود که امام مهدی(عج) را به بزرگان شیعه معرفی کردند تا در آینده در مسئله امامت دچار اختلاف نشوند.

 

 

غیبت صغری

 

 

پس از شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در سال ۲۶۰ ق دوره غیبت صغری آغاز شد و تا سال ۳۲۹ ق ادامه پیدا کرد. در این دوره حضرت مهدی(عج) از طریق چهار نائب به ادامه امور مردم می پرداختند.

 

نواب اربعه

 

 

۱- ابو عمرو عثمان بن سعید عَمری

 

 

منابع شیعه اطلاعات کمی در مورد زندگی دو نایب اول امام زمان به ما می‌دهند. عثمان ادعا می‌نمود که فرزند حسن عسکری را به چشم دیده بود. او وکیل حسن عسکری بوده‌است. به اعتقاد کنونی شیعه٬ عثمان بن سعید مستقیماً توسط حسن عسکری به نیابت تعیین شده بود٬ هر چند چنین پیداست که تعیین وی به طور رسمی نبوده‌است

 

او سازماندهی شیعیان سامرا را به عهده داشت. در زمان حسن عسکری، عثمان پول از شیعیان عراق به شیعیان سامرا (که تحت کنترل شدید عباسیان بودند) می‌رساند. عثمان کسی بود که بعد از مرگ حسن عسکری مراسم خاکسپاری او را سازمان‌دهی کرد.

 

۲- ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعید

 

 

محمد همراه پدرش عثمان بن سعید وکالت حسن عسکری را بر عهده داشت. از دیدگاه کنونی شیعه محمد چهل سال وکالت را عهده دار بود و طی این مدت وجوهات شیعه را تحویل می‌گرفت و توقیعاتی از جانب امام به آنان می‌داد. وی سرانجام در سال ۳۰۵ قمری درگذشت.

 

۳- ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی

 

 

به گفتهٔ شیخ طوسی شروع نیابت نوبختی به سال ۳۰۶ هجری قمری بود. او توقیعاتی را منتسب به امام زمان ارائه می‌کرد و به پرسش‌های علمای قم پاسخ می‌داد. چنین به نظر می‌رسد که حسین بن روح نوبختی بیش از نواب پیشین نزد شیعیان هم عصرش شناخته شده بود. حسین بن روح توانست به عنوان تنها نائب زمان خود توسط شیعیان پذیرفته شود و خاندان نوبختی تأثیر غالبی بر جامعه شیعیان و علما داشتند.

 

حسین بن روح همچنین کوشید تا غیبت را علاوه بر توجیه براساس حدیث با رویکردی عقلی نیز توجیه نماید. حسین بن روح علاوه بر آنکه در میان شیعیان بغداد از موقعیت اجتماعی خوبی بهره مند بود، در میان دستگاه خلافت عباسی بخصوص آل فرات نیز از نفوذ و احترام قابل ملاحظه‌ای برخوردار بود.

 

در دوران حسین ابن روح، ابوجعفر محمد بن علی الشلمغانی (اعدام شده در سال ۳۲۲/ ۹۳۳) دستیار حسین روح و مامور او در بغداد ادعا کرد که او سفیر واقعی و برحق اوست و البته او بعداً بطور کلی قضیه وجود امام غایب را انکار کرد. همچنین منصور حلاج نیز از کسانی بودند که به مخالفت با نیابت حسین ابن روح پرداخت و هر دو خشم شیعیان آن زمان را بر انگیختند و با نفوذی که خاندان نوبختی داشتند، توسط دولت عباسی اعدام شدند.

 

۴- ابوالحسن علی بن محمد سمری

 

 

از دیدگاه تاریخی تنها در زمان خاندان نوبختی بود که نواب مورد پذیرش عموم شیعه بودند و کنترل شیعیان را در دست داشتند. در زمان علی بن محمد این کنترل دوباره از بین رفت و مورد پذیرش عموم شیعه‌ها نبود. با مرگ سمری در سال ۳۲۹ دوران موسوم به غیبت کبری شروع شد.

 

 

دوره غیبت کبری

 

 

این دوران از سال ۳۲۹ ق شروع شد و تا زمانی که خداوند مصلحت بدانند ادامه خواهد داشت در این دوره پاسخ به پرسش ها و احکام مردم بر عهده نایبان عام آن حضرت است و حضرت نایب خاصی برای این دوره معرفی نکرده اند.

 

دوره حکومت:

 

 

پس از ظهور، امام زمان(عج) بر اساس احکام اسلام حکومت واحد جهانی تشکیل خواهند داد که در سایه آن سرتاسر عالم پر از عدل و داد خواهد شد.

 

 

گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن

 

گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن

 

گفتم به نام نامیت هر دم بنازم

 

گفتا که از اعمال نیکت سرفرازم

 

گفتم که دیدار تو باشد آرزویم

 

گفتا که در کوی عمل کن جستجویم

 

گفتم بیا جانم پر از شهد صفا کن

 

گفتا به عهد بندگی با حق وفا کن

 

گفتم به مهدی بر من دلخسته رو کن

 

گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کن

 

گفتم دلم با نور ایمان منجلی کن

 

گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کن

 

گفتم ز حق دارم تمنای سکینه

 

گفتا بشوی از دل غبار حقد و کینه

 

گفتم رخت را از من واله مگردان

 

گفتا دلی را با ستم از خود مرنجان

 

گفتم به جان مادرت من را دعا کن

 

گفتا که جانت پاک از بهر خدا کن

 

گفتم ز هجران تو قلبی تنگ دارم

 

گفتا ز قول بی عمل من ننگ دارم

 

گفتم دمی با من ز رافت گفتگو کن

 

گفتا به آب دیده دل را شستشو کن

 

گفتم دلم از بند غم آزاد گردان

 

گفتا که دل با یاد حق آباد گردان

 

گفتم که شام تا دلها را سحر کن

 

گفتا دعا همواره با اشک بصر کن

 

گفتم که از هجران رویت بی قرارم

 

گفتا که روز وصل را در انتظارم

 

————–

 

چه شود فرصت دیدار به ما هم بدهند

 

فیض هم صحبتی یار به ما هم بدهند

 

آن قدر بر در این خانه گدا می مانیم

 

لقب نوکر دربار به ما هم بدهند

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *