سوال: دختری ۲۸ ساله هستم .۳ سال قبل از همسر سابقم به دلیل اعتیادش به شیشه طلاق گرفتم. این زندگی ۷ ماه بیشتر طول نگشید.۱۰ ماه قبل در محل کارم با مردی که مهندس برق است و شغل خوبی دارد اشنا شدم . من هم لیسانسه و مدرس زبان هستم .ایشان هم ۲۸ سال دارند . ما عمیقن عاشق هم شدیم و تصمیم به ازدواج گرفتیم.از ترس مخالفت خانواده اقا به انها گفتیم که من ۲ هفته بعد از عقد از همسر سابقم جدا شدم .من فارس و خانواده ایشان عرب زبان هستند.۳ روز بعد از جلسه خواستگاری خانواده اقا شروع به مخالفت با ازدواج ما کردند . به این دلیل که من فارس هستم و خانواده خیلی مذهبی ندارم و این که قبلن یکبار ازدواج کردم .اقا همچنان اصرار میکرد . تا اینکه این خانواده از طریق تحقیق به یکی از خواستگاران من که در گذشته به او جواب رد داده بودم رسیدند .ایشان هم از روی دشمنی با من به خانواده مرد مورد علاقه ام گفتند که من نه فقط عقد بلکه عروسی کردم و چندین ماه زندگی . علاوه بر این کلی هم از من بدگویی کردند . ۱۰ ماه هست که تلاش میکنیم . از ۲ مشاور هم کمک گرفتیم و با خانواده فرد مورد علاقه ام صحبت کردند تا به انها بفهمانند که دلایل مخالفتشان منطقی نیست . اما همچنان سرسختانه مخالفند و به فرزندشان میگویند اگر مرا میخواهد باید انها را برای همیشه ترک کند .ما واقعن درمانده شدیم و فکر اینکه از هم جدا شویم ما رو دیوانه میکند . تو رو خدا به ما کمک کنید . ایا این انصاف است که ما به خاطر دلایل غیر منطقی و سلایق شخصی خانواده ایشان از عشقمان و خوشبختی محروم شویم ؟ ما داریم نابود میشیم . خواهش میکنم جواب من را بدید