lysis
تحلیل ، فروکش ، زوال ، لیز شدن
peripheral
محیطی
impede
مانع شدن
wound
زخم ، زخمی کردن ، پیچ خورده
gradulally
ترجیحا
signify
دلالت کردن بر ، حاکی بودن از
swelling
تورم ، آماس
predominance
برتری
depletion
تقلیل ، نقصان
jaw
فک ، آرواره
distinguish
تشخیص دادن
abscess
دمبل ، ورم چرکی
pus
چرک ، فساد
acquire
به دست آوردن ، اکتساب کردن
expossure
در معرض نهادن
suppression
سرکوب کردن ، خنثی کردن
booster
تقویت کننده
trigger
راه اندازی ، ماشه فشنگ
viability
امکان ادامه حیات ، قابلیت دوام
intricate
پیچیده ، بغرنج
rupture
تخریب کردن ، پارگی
ingest
قورت دادن ، فاگوسیتوز کردن
modulation
نوسان ، فرکانس
excision
قطع ، برش ، شکافتن
recruit
استخدام سرباز جدید
secrete
ترشح کردن
manifestation
آشکارسازی ، ابراز ، ظهور
congenital
مادرزادی ، ارثی ، ذاتی
rhinitis
ورم غشای مخاطی بینی ، رینیت