سبک عراقی با ظهور سلجوقیان در خراسان و اتابکان در عراق و آذربایجان به وجود آمد و به تدریج شعر “دری” که مرکز اصلی آن در خراسان و ماوراءالنهر است، به عراق و آذربایجان راه یافت.
از طرفی در این دوران بر اثر سیاست سلجوقیان، مدارس مختلف دینی تأسیس شد و معارف اسلامی مانند تفسیر و منطق و حکمت و علوم بلاغی و ادبیات عرب در این مدارس تدریس می شد و ترویج علوم و معارف اسلامی باعث شد که شاعران و ادیبان نیز با علوم رایج زمان آشنا شوند.
در این دوره علوم مدرسه ای در شعر تأثیر فراوان گذارد تا آنجا که فرا گرفتن علوم از لوازم شاعری شد و مایه تفاخر و مباهات شاعران.
رواج شعر دری در عراق و آذربایجان و تاثیر علوم اسلامی و ادبیات عرب در آن سبب شد که در شعر فارسی تحولی اساسی به وجود آید.
این تحول هر چند در شعر شاعران آذربایجان و عراق مشهودتر است اما می توان آن را قبل از همه در شعر”انوری”و “ظهیر فاریابی” مشاهده کرد.
“انوری” نخستین کسی است که این شیوه جدید را ارائه می دهد و از یک طرف قصاید و مدایح اغراق آمیز و پرصنعت را وارد شعر رهایش کرد و از طرف دیگر غزلهای لطیف و پرشور سرود.
در آذربایجان “خاقانی ” و “نظامی ” پرچم دار شیوه تازه شدند و در عراق “جمال الدین اصفهانی” و پسرش “کمال الدین” و این شیوه را برگزیده و در ادامه ی این روند “سعدی ” و “حافظ” آن را به اوج می رساندند.
معانی شعری در این شیوه تازه گذشته از مدح که با اغراق و خضوع و خشوع فراوان نسبت به ممدوح همراه است دارای هجو و هزل نیز هست اگر بعضی از شاعران این دوره مانند “انوری” و “سوزنی سمرقندی” هجوهای تند و هزل هایی (مطالب طنز گونه) زشت دارند ولی دیگر شاعران این سبک مانند “خاقانی” نیز سرودن در مایه های هجو و هزل را آزموده اند.
عرفان و اخلاق و زهد از معانی رایج در شعر این دوره است.
غزل که ابتدا انوری آن را به صورت یک نوع جدید ارائه می دهد، در شعر غالب شاعران این دوره آزمایش می شود اوج آن در غزل سعدی و حافظ جلوه گر می شود.
عرفان و تصوف نیز در این عصر یک مضمون رایج است که غالباً در شعر کسانی مانند مولوی و عطار و عراقی به چشم می خورد.
اغلب قالبهای شعری مانند قصیده و مثنوی و غزل در این دوره رواج دارند.
در میان شاعران این دوره نظامی گنجوی در “خمسه” نوعی جدید از انواع ادبی را در قالب مثنوی ارائه می دهد. او کلام خود را نو می داند و حتی با فردوسی به چالشگری بر می خیزد.
در این دوره است که سعدی بوستان را می آفریند و امیر خسرو دهلوی و جامی گذشته از مثنوی های داستانی، اخلاق و حکمت را در قالب مثنوی رواج می دهند.
شاعران فارس و اصفهان قالب غزل را بر قالبهای دیگر ترجیح می دهند و “فارس” مرکز غزلسرایی به سبک عراقی می شود و سعدی و حافظ خداوندان غزل، هر یک شیوه تازه ای می آفرینند.
توجه به زیبایی کلمه و سادگی و خوش آهنگی که در واقع سبک خاص سعدی است در غزل تاثیر می گذارد و شاعران بسیاری از او تقلید می کنند ولی با این همه حافظ تحولی بزرگ در غرل فارسی ایجاد می کند و سبکی مستقل و آزاد می آفریند. در سبک عراقی قالب مثنوی و غزل اهمیت بیشتری پیدا می کند و تا دوره های بعد ادامه می یابد.
به طور کلی خصایص شعر سبک عراقی به طور خلاصه عبارتند از:
کثرت لغات و ترکیبات عربی و از میان رفتن لغات دور از ذهن فارسی، رواج اشارات و تلمیح های فراوان مربوط به معانی علوم و اظهار فضل کردن و توجه و گرایش شاعران به حکمت و فلسفه و منطق، تضمین و اشاره به آیات و احادیث و اشعار مشهور عربی و اشاره به اخبار و احوال انبیا و مشایخ رو آوردن به بیان غیرمستقیم و استفاده از استعاره و معما و ایهام، استفاده از اغراق و صنایع مختلف بدیع، رواج بیان مسائل مذهبی و کم رنگ شدن حس وطن پرستی و گذشته از اینها توجه به اموال شخصی و زن و فرزند و اظهار بدبینی و تأسف از زندگی و گاه نفرت از شعر و شاعری که غالباً روحیات شاعر را نشان می دهد، از خصایص ممتاز و چشمگیر سبک عراقی به شمار می روند.