وَ مِنْ خُطْبَه لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ
از خطبه هاى آن حضرت است
فى شَأْنِ الْحَکَمَیْنِ وَ ذَمِّ اَهْلِ الشّامِ
در باره حَکَمَین و سرزنش اهل شام
جُفاهٌ طَغامٌ، وَ عَبیدٌ اَقْزامٌ. جُمِّعُوا مِنْ کُلِّ اَوْب، وَ تُلُقِّطُوا مِنْ
شامیان سنگدل و اوباش اند، وبردگانى فرومایه، که از هرطرف جمع شده، و ازدسته هاى گوناگون
کُلِّ شَوْب، مِمَّنْ یَنْبَغى اَنْ یُفَقَّهَ وَ یُؤَدَّبَ، وَ یُعَلَّمَ وَ یُدَرَّبَ،
اختیار شده اند، از آنانى هستند که شایسته است دین و ادب را آموزششان دهند، و یادشان داده و تربیتشان کنند،
وَ یُوَلّى عَلَیْهِ وَ یُؤْخَذَ عَلى یَدَیْهِ. لَیْسُوا مِنَ الْمُهاجِرینَ وَالاَْنْصارِ،
و بر آنان قیّم گذاشته و دستشان را بگیرند. نه از مهاجرینند نه از انصار،
وَ لا مِـنَ الَّــذیـنَ تَـبَــوَّؤُوا الــدّارَ وَ الاْیمــانَ .
و نه از آنان که خانه و زندگى براى اهل هجرت آماده کردند و به اختیار خود ایمان پذیرفتند.
اَلا وَ اِنَّ الْقَوْمَ اخْتارُوا لاَِنْفُسِهِمْ اَقْرَبَ الْقَوْمِ مِمّا یُحِبُّونَ،
بدانید که شامیان براى خود در حکمیت، نزدیک ترین فرد را به آنچه دوست داشتند انتخاب کردند،
وَ اِنَّکُمُ اخْتَرْتُمْ لاَِنْفُسِکُمْ اَقْرَبَ الْقَوْمِ مِمّا تَکْرَهُونَ. وَ اِنَّما عَهْدُکُمْ
و شما نزدیک ترین کس را به آنچه راضى نبودید برگزیدید. سر و کار شما با
بِعَبْدِاللّهِ بْنِ قَیْس بِالاَْمْسِ، یَقُولُ: «اِنَّها فِتْنَهٌ، فَقَطِّعُوا اَوْتارَکُمْ،
عبداللّه بن قیس (ابوموسى اشعرى) است که دیروز مى گفت: کارزار فتنه است، چلّه هاى کمان را قطع کنید،
وَ شیمُوا سُیُوفَکُمْ.» فَاِنْ کانَ صادِقاً فَقَدْ اَخْطَاَ بِمَسیرِهِ
و شمشیرها را در نیام برید.» اگر در این گفتار راستگوست پس خطا کرد که به اختیار خود
غَیْرَ مُسْتَکْرَه; وَ اِنْ کانَ کاذِباً فَقَدْ لَزِمَتْهُ التُّهَمَهُ. فَادْفَعُوا فى صَدْرِ
در میدان جنگ شرکت کرد; و اگر دروغگوست متّهم به کوردلى است. عمروعاص را با
عَمْرِو بْنِ الْعاصِ بِعَبْدِاللّهِ بْنِ الْعَبّاسِ، وَ خُذُوا مَهَلَ الاَْیّامِ،
مشت محکم ابن عباس فرو کوبید، و از مهلت ایام بهره ببرید،
وَ حُوطُوا قَواصِىَ الاِْسْلامِ. اَلاتَرَوْنَ اِلى بِلادِکُمْ تُغْزى،
و بلاد دوردست اسلام را در دست خود بگیرید. آیا نمى بینید که جنگ را به شهرهاى شما کشیده اند،
وَ اِلـى صَفاتِکُمْ تُرْمى؟!
و حیات شما هدف تیر دشمن شده است؟!