اصطلاحات مطبوعاتی به انگلیسی

sack

اخراج کردن

sanctuary

پناه دادن، پناهگاه

savage oppression

رفتار خصمانه

scandal

رسوایی

Scar

جای زخم (سوختگی)

schedule

منظور کردن

scholastic

آموزشی

scold

سرزنش کردن

scourge

جراحت

search warrant

حکم تفتیش

sect

فرقه مذهبی

seek asylum

درخواست پناهندگی سیاسی

seek international support

درخواست کمکهای بین المللی

seizure

تصرف

self esteem

عزت نفس

self respect

عزت نفس

serve the interest

تامین کردن منافع

setback

توقیف

sewage treatment plant

تصفیه خانه فاضلاب

shadow Government

دولت سایه

shantytown

گدا محله، بیغوله

shrapnel

ترکش خمپاره

shell

گلوله توپ

shore up

محکم کردن

short fall

کسری

sleight

مهارت

slight

تحقیر

sniper

تک تیر انداز

Social Justice

عدالت اجتماعی

soil treatment

بهینه سازی خاک

solidarity

همبستگی

solidarity confinement

زندان تک سلولی

solidarity movement

جنبش همبستگی

spread of violence

گسترش خشونت

Squad

جوخه

squandering

تلفات

state radio

رادیو دولتی

stealth

دزدکی

stock pile

ذخیره

streamline

موثر کردن

strive

کوشش کردن

sustain attack

حمله بی وقفه

sweep mine

مین روبی

tactical retreat

عقب نشینی تاکتیکی

take a back

پا عقب گذاشتن به نفع کسی

take major steps

برداشتن گامهای موثر

take over

غلبه کردن

Tank operator

اپراتور تانک

taper

باریک شدن

Tax Collection Bill

لایحه جمع آوری مالیات

tension

تنش

tenure

دوره

term

دوره

thorough

به طور کامل

Tigress

دجله

to be slated

نامزد شدن

to further

افزایش دادن

to raid a war to lunch

جنگ برانگیختن

Top Figures

شخصیتهای اصلی

track down

فروپاشی

treason

خیانت

troop carrier

نفربر

Truce

صلح موقت

Truce and Reconciliation Committee

کمیته صلح و آشتی

U.S legislation

کنگره امریکا

uncompromising

سازش ناپذیر

uncover

کشف کردن

under the pretext of

به بهانه

undeserved

شایسته نبودن

unequal distribution of wealth

توزیع نابرابر ثروت

unprecedented

بی سابقه

untreated water

آب تصفیه نشده

invulnerable

آسیب ناپذیر

unworthy

بی ارزش

upgrade

بهبود، پیشرفت

upheaval

آشوب

uproot

ریشه کن کردن

upset

به هم زدن، اختلال

urge

ترغیب کردن

verdict from competent court

احکام صادره از طرف دادگاه صالحه

Verify

صحت چیزی را تایید کردن

viable

قابل اجرا

volatile

بی ثبات

War is imminent.

جنگ قریب الوقوع (متصور) است.

war shattered

جنگ زده

war torn

جنگ زده

war-criminal court

دادگاه جنایات جنگی

water treatment plant

تصفیه خانه آب

weapon inspection

بازرسی تسلیحاتی

welfare

رفاه

wiping out

پاک کردن

withdraw

عقب نشینی

Wrap up session

جلسه اختتامیه

P.K.K

جبهه میهنی کردستان

panic stricken

هراس زده

parade

رژه

participant

شرکت کننده

pave the way

هموار کردن راه

penal servitude

زندان با اعمال شاقه

petrol bomb

کلوتوف مولوتوف

pivot

محور اصلی

plague

مصیبت، طاعون

plant

نیروگاه

plant bomb

بمب گذاری

plant mine

مین گذاری

Police Post

پاسگاه پلیس

political consciousness

آگاهی سیاسی

Polling Booth

صندوق اخذ رای

Polling Station

ایستگاه اخذ رای

poppy

خشخاش

pose

ایجاد کردن

pour

فرستادن

power plant

نیروگاه برق

Persecutor Lawyer

دادستان

preside over

ریاست داشتن

Presidential nominating Convention

کنوانسیون نامزدی ریاست جمهوری

priority

حق تقدم

projects were lunched

پروژه ها به اتمام رسید.

protégé regime

رژیم دست نشانده

proven

مسلم

provisional government

دولت ائتلافی

provoke

برانگیختن

public radio

رادیو عمومی

puppet regime

رژیم دست نشانده

real estate transaction

معامله املاک

reap

برداشت محصول

rebellions

شورشیان

rebuff

امتناع

recession

رکود

rector scale

در مقیاس ریشتر

redress

ترمیم کردن

regiment

هنگ

reinstate

اعاده

economic gravity

وخامت اوضاع اقتصادی

economic viability

توجیه اقتصادی

effigy

آدمک

egoism

خود محور

election defeat

شکست انتخاباتی

eliminate

از بین بردن

embezzlement

اختلاس

Eminant

ذاتی

Eminent

برجسته

emptiness

پوچی

enforce

به اجرا گذاشتن

enhance

زیاد کردن، بالا بردن

enjoyed by

بهره مند از

entrust

واگذار کردن

envoy

فرستاده

equity

تبرئه کردن

era

دوران

eradicate

برچیدن

erupt

فوران کردن

ethnic

قومی، بومی

Euphrates

فرات

evacuation

تخلیه

executive council

شورای اجرایی

exercise own right

استفاده از حق خود

exercise vigilance

هشیار بودن

exotic

عجیب و غریب

Expediency Council

شورای تشخیص مصلحت

expeditionary

اعزامی

expel

بیرون راندن

express concern

اظهار نگرانی

express satisfaction

اظهار رضایت

extremist

افراط گرا

fabric

پارچه

faction

گروهها یا فرقه های سیاسی

fair trail

محاکمه منصفانه

felling of guilt

احساس گناه

fend for oneself

گلیم خود را از آب بیرون کشیدن

finance mechanism

ساختاره اعتبار مالی

firmly

قاطعانه

foil coup

کودتای نافرجام

forum

تریبون

freedom movement

جنبش آزادی

fringe

گرایش

frustrated

ناکام، ناامید

-fuge

گریز، فرار

fugitive

فراری

Full implementation of resolution

اجرای کامل قطعنامه

fume treatment plant

تصفیه خانه پالایش گاز

futility

بیهودگی، بیچارگی

Cabinet Reshuffle

ترمیم کابینه

cadet

دانشجوی دانشگاه افسری

callous

پینه

capital punishment

حکم اعدام

carrot and stick policy

سیاست زور و چماق

catastrophe

فاجعه

catastrophy

فاجعه آمیز

categoricly

تلویحا

centerfuge

گریز از مرکز

chaos

هرج و مرج

chief of staff

رییس ستاد

cicil servants

کارکنان دولت

cite

نقل کردن

civil service

خدمات دولتی

civilian

غیر نظامی

cluster bomb

بمب خوشه ای

coalition

ائتلاف

coalition government

دولت ائتلافی

coincide

متقارن شدن

collective

همگانی

Colonial States

کشورهای وابسته

combat

مقابله کردن

commit

مرتکب شدن

commonality

وجه اشتراک

commute sentence

تخفیف در مجازات/محکومیت

compassionate

علاقه داشتن

compile

تالیف کردن

comply with

مطابق بودن با

comrade

هم قطار

concentration camp

اردوگاه کار اجباری

condemn

محکوم کردن

conservative

محافظه کار

constituent

موسس

constitution

قانون اساسی

contamination

آلودگی

continent

قاره

contingency planning

طرحهای احتمالی

contrast negotiations

مذاکرات متناقص

contribution

کمک، همکاری

corps

قشون

counter attack

ضد حمله

covert

پنهانی

crossfire

آتش متقابلپ

crucial

حیاتی، سرنوشت ساز

Crusade

جنگ صلیبی

culminate

منجر شدن

curricula

برنامه های آموزشی

darmatic changes

تغییرات فاحش

death sentence

حکم اعدام

debate

مذاکره کردن

debris

آوار

debt

قرض، بدهی

deed stricken

مقروض

deem

اعتقاد داشتن

defend

پدافند

delegation

گروه نمایندگان

demining operation

عملیات مین زدایی

denounce

محکوم کردن

department

سازمان، وزارتخانه

deplored forces

نیروهای اعزامی

Deputy Foreign Minister

معاون وزیر امور خارجه

deteriorate

تحلیل رفتن

disarm

خلع سلاح کردن

disorder

بی نظمی

division

لشکر

domestic support

حمایت داخلی

donor

اهدا کننده

double standard policy

سیاست دوجانبه

double taxation

ملیات مضاعف

Dove

رییس جمهور سابق

Down Payment

پیش پرداخت

Dress my wound.

زخم مرا پانسمان کنید.

drought

خشکسالی

duck

اسکله، بار انداز

duties (tolls) and taxes

عوارض و مالیات

۱۰ Article resolution

قطعنامه ۱۰ ماده ای

abductor

آدم ربا

abortive attempt

تلاش نافرجام

abortive coup

کودتای نافرجام

abrogation

لغو

abstain

امتناع کردن

Abuse

سوء استفاده کردن

accommodate

سازش کردن

Address

خطاب کردن

aftermath

زمان بعد از…

Air Field

فرودگاه نظامی

Air Supremacy

سیادت هوایی

air-craft carrier

ناو هواپیما بر

alleged

اظهار نشده

allocate

اختصاص دادن

ally

متحد

annihilate

نابود کردن

appeal

درخواست

approval

مصوبه، تصویب

aquatic

مربوط به آبزیان

Arbitrary detention without trial

بازداشت خودسرانه بدون محاکمه

Arbitration Body

هیات حل اختلاف

archeologist

باستان شناس

armed division

لشکر زرهی

arrest warrant

حکم بازداشت

artillery fire

آتشبار

aspiration and tendencies

آمال و گرایشها

atrocity

قساوت

attaining

دستیابی

authorize

اختیار/مجوز داشتن

balance of trade

تراز تجاری

bar abortion

منع سقط جنین

barrack

سرباز خانه

barrage

رگبار، حمله مداوم

battenian

گردان

beef up

تقویت کردن

bereft

بی بهره بودن

beseige

محاصره کردن

bewilder

مات و مبهوت

bias

طرفداری

bloc

اتحادیه

bomb installation

جاسازی بمب

Boost

تقویت کردن

Border Conflicts (Clashes)

درگیریهای مرزی

border patrols

مرزبانان

bribery

رشوه خواری

brigade

تیپ

brutality

وحشی گری، بی رحمی

budget deficit

کسر بودجه

bypass

نادیده گرفتن

jeopardize

به خطر انداختن

jubilation

شادمانی بسیار، شعف

Jury Panel

هیات منصفه

justification

توجیه

large scale

گسترده

lay off

اخراج کردن

Left Wing

جناح چپ

life of prisonment

حبس ابد

life sentence

حبس ابد

liquid rock and ash

مواد مذاب و خاکستر

Listening Post

ایستگاه شنود

lobby

گروه فشار

long-range canon

توپخانه دوربرد

loyalty

وفاداری

lunch an attack

شروع حمله

make announcement

اطلاع دادن

make unreasonable demand

خواسته نامعقول داشتن

Man Mine

مین ضد نفر

manslaughter

قتل غیر عمد

mass destruction

کشتار جمعی

member countries

کشورهای عضو

mentally scarred

زخم روحی

meritocracy

جرگه سالاری

military coup

کودتای نظامی

Mine Field

میدان مین

misdirected

گمراه

miserable

بدبختی

moderate

میانه رو

mortar fire

آتش خمپاره

Mutiny was nipped in the bud.

شورش (سربازان) در نطفه خفه شد.

mutual respect

احترام متقابل

National Front

جبهه ملی

night cowering in shelter

از ترس در پناهگاه پنهان شدن

non-aligned

بی طرف

Non-proliferation Treaty

معاهده منع گسترش تسلیحات هسته ای

nucleus

مرکز

on condition of anonymity

به شرط فاش نشدن نام

open session

جلسه علنی

oppressed people

مردم مستضعف

out break

شیوع، آغاز ناگهانی

gap

فاصله

gratitude

قدردانی

grave sin

گناه کبیره

General Persecutor

دادستان مدعی العموم

genocide

نسل کشی

Global Economy

اقتصاد جهانی

good office

مساعدت

government of national reconciliation

حکومت آشتی ملی

grenade

نارنجک

Gross human right violation

نقض شدید حقوق بشر

Hague

دادگاه لاهه

hail

تقدیر کردن

half-brother

برادر ناتنی

hand over

تحویل دادن، واگذار کردن

harbor

پناه دادن

harbor

پناهگاه، پناه دادن

harsh sentence

محکومیت شدید

haven

پناهگاه

HAWK

نوعی بمب

high-ranking

بلند پایه

hinder

جلوگیری کردن، مانع شدن

hit

تحت تاثیر قرار گرفتن

holocaust

همه سوزی، هولوکاست

homicide

قتل نفس

hostage

گروگان

hostile activities

فعالیتهای ددمنشانه

humiliating

تحقیر آمیز

humiliation

آزار و اذیت

illicit

ممنوع، غیر قانونی

Illiteracy Campaign

مبارزه با بی سوادی

illusion

توهم

imminent

فوری

impact

تاثیر منفی

impartial

بی طرف

impeachment

استیضاح

implement

اجرا کردن

impoverished

فقیر

in exile

در تبعید

inauguration ceremony

مراسم افتتاحیه

incorporate

گنجاندن

incursion

حمله ناگهانی، شبیخون

inevitable

اجتناب ناپذیر

infantry division

لشکر پیاده

infiltrate

نفوذ کردن

inflation and recession

تورم و رکود

initiative

اقدام

inner corrosion

خوردگی درونی

institutionalize

برپا ساختن

insurance coverage

حق بیمه

integration

ادغام

Intelligence

اطلاعات

Interim Government

دولت موقت

International Bodies (Circles)

محافل بین المللی

International Monitors

ناظران بین المللی

intrude

مداخله کردن

برادر کشی

fratricidal war

 تشجیع کردن، جسور کردن

 embolden

دستکاری در آراء

 vote – rigging

 ابطال کردن، بهم زدن

 reccind

 هجوم آوردن، شلوغ کردن/شدن

  swarm

 نزاع کردن، مشاجره کردن

 wranggle / wrangling

 خدشه دار شدن، باطل شدن

 flaw

 حریص، طماع، پرخور

 voracious

 رقابت تنگاتنگ، فشرده

a close-run election

 کوتاه آمدن ، دست کشیدن

 backing down

 رقابت بین دو نامزد

head to head

 بن بست در نزاع

 stand off

 اعمال فشار کردن

 exerts

 بی‌تفاوت ، بی‌علاقه

 apathetic

 درهاله‌ای از ابهام فرو رفت

 shrouded in mystery

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *