وَ مِنْ خُطْبَه لَهُ عَلَیْهِ السّلامُ
از خطبه هاى آن حضرت است
در بیان عوامل هلاکت مردم
اَمّا بَعْدُ، فَاِنَّ اللّهَ لَمْ یَقْصِمْ جَبّارِى دَهْر قَطُّ اِلاّ بَعْدَ تَمْهیل
پس از حمد حق، خداوند سرکشان هیچ روزگارى را درهم نشکست مگر پس از مهلت دادن
وَ رَخاء، وَ لَمْ یَجْبُرْ عَظْمَ اَحَد مِنَ الاُْمَمِ اِلاّ بَعْدَ اَزْل وَ بَلاء، وَ فى
و آسایش، و شکستگى هیچ امّتى را جبران ننمود مگر بعد از تنگنایى و سختى و رنج، و در
دُونِ مَا اسْتَقْبَلْتُمْ مِنْ عَتْب، وَما اسْتَدْبَرْتُمْ مِنْ خَطْب مُعْتَبَرٌ. وَ ما
سختى هایى که به سوى آن مى روید، و در حوادثى که پشت سر گذاشتید عبرتهاست. هر
کُلُّ ذى قَلْب بِلَبیب، وَلا کُلُّ ذى سَمْع بِسَمیع، وَلا کُلُّ ذى ناظِر
صاحبِ دلى خردمند نیست، و هر صاحب گوشى شنوا نمى باشد، و هر چشم دارى
بِبَصیــر.
بینایى ندارد.
فَیاعَجَباً ـ وَ مالِىَ لا اَعْجَبُ ـ مِنْ خَطَاِ هذِهِ الْفِرَقِ عَلَى اخْتِلافِ
عجبا! چرا در عجب نباشم از اشتباه کاریهاى این فرقه ها با اختلاف دلایلى که در
حُجَجِها فى دینِها؟! لایَقْتَصُّونَ اَثَرَ نَبِىٍّ، وَلایَقْتَدُونَ بِعَمَلِ وَصِىٍّ،
دینشان دارند؟! از اثر هیچ پیامبرى پیروى نمى کنند، و به عمل هیچ جانشینى اقتدا نمى نمایند،
وَلا یُؤْمِنُونَ بِغَیْب، وَلا یَعِفُّونَ عَنْ عَیْب. یَعْمَلُونَ فِى الشُّبُهاتِ،
و به هیچ غیبى ایمان نمى آورند، و از هیچ عیبى عفّت نمىورزند. به شبهات عمل مى کنند،
وَ یَسیرُونَ فِى الشَّهَواتِ. الْمَعْرُوفُ فیهِمْ ما عَرَفُوا، وَالْمُنْکَرُ
و در شهوات سیر مى نمایند. معروف در میان آنان چیزى است که خود معروف دانند، و منکر
عِنْدَهُمْ ما اَنْکَرُوا. مَفْزَعُهُمْ فِى الْمُعْضِلاتِ اِلى اَنْفُسِهِمْ،
نزدشان همان است که خود منکر مى دانند. پناهگاهشان در مشکلاتْ خودشان هستند،
وَ تَعْویلُهُمْ فِى الْمُبْهَماتِ عَلى آرائِهِمْ، کَاَنَّ کُلَّ امْرِئ مِنْهُمْ اِمامُ
و اعتمادشان در امور مبهم بر رأى و نظرشان است، گویى هر کدام از آنان امام
نَفْسِهِ، قَدْ اَخَذَ مِنْها فیما یَرى بِعُرًى ثِقات، وَ اَسْباب مُحْکَمات.
خود است، و هر شخصى گمان مى کند در آرائش به ریسمانهاى محکم و سبب هاى استوار چنگ زده است.