برای اینکه دو جنس مخالف بهم برسند . از کجا باید شروع کنند ؟ کدامیک بایستی قدم پیش گذارند و تصمیم گیری با کدامیک است . کدامین اولین در خواست را مطرح کند و به چه نحوی اقدام کند ؟
مجموعه اقدام ها که از بدو خلقت تا کنون بوده است را می توان در قالب یک کلمه بیان کرد ، آن هم خواستگاری
در نظام خلقت خداوند متعال برای موجودات قوانینی را تعیین کرده است و برای زن هم ، اینگونه خواسته است . سوالی که مطرح است . اینکه چرا باید مرد از زن خواستگاری کند و چرا زن از مرد خواستگاری نمی کند ، اگر انجام دهد چه اتفاقی می افتد ؟
در کتاب شیخ صدوق نقل شده است که : حضرت امام صادق (ع) فرموند :
خداوند حیا را در ده جزء آفرید : نه جزء آن را در زنان قرار داده و یک جزء آن را به مردان اختصاص داده و چون دختر خونن عادت از خود مشاهده کند ، یک جزء حیاء او می رود و چون شوهر کند جزء دیگر آن میرود و چون حامله شد و نطفه در رحم او قرار گرفت جزء دیگرش می رود و چون زایمان کند و طفل آید جزء چهارم آن می رود و برای او پنج جزء باقی می ماند که اگر زناکند به حرام افتد همه حیائش می رود و اگر عفیف و پاکدامن زندگی کند همان پنج جزء برای او باقی می ماند . (۱)
در این روایت آنچه روشن می گردد این است که گرچه مرد و زن هر دو انسان هستند و هر دو از نظر خلقت مساوی هستند ولی در مسائل روحی و باطنی خداوند در آنها تغییراتی قرار داده است ، همانطور که از لحاظ جسمانی تفاوتهایی در آنها تقدیر کرده که اینها هر کدام بر اساس حکمت بوده است .
در همین کتاب از قول امام ششم (ع) می فرماید : « شهوت زن نه جزء است و مرد یک جزء . صبر زن ده جزء است . صبر زن در مقابل مرد ده برابر است و اگر حامله شد دو برابر دیگر اضافه می گردد.»
طبق روایت امام صادق (ع) زن به خاطر حجب و حیایی که دارد ، هیچگاه دنبال مرد نمی رود و اگر هم برود برای او غیر طبیعی است و احتمالاً در زندگی با مشکلاتی روبرو خواهد شد . دقیقاً مثل این می ماند که انسانی وقتی به چیزی نیازمند است به دنبال آن به هر کوی و بر زنی رود و برای دستیابی به آن تلاش می کند و اگر هم بدست آورد قدرش را خوب می داند ولی اگر چیزی را برای او بیاورند که نیاز ندارد ، با بی اعتنایی و با کوته نطری به آن نگاه می کند و قدرش را نمی داند . شان و مرتبه زن هم به این ترتیب می تواند باقی بماند . زن همانند درٌی است که خود باید وجود
۱- خصال صدوق باب دهگانه
خودش را بشناسد و قدرش را بداند تا دیگران نیز قدر و منزلتش را دریابند .
سوالی دیگر آنکه اگر زن خواسته باشد خواستگاری کند از لحاظ اجتماعی صحیح است و اگر صحیح است به چه روشی باید انجام دهد و چرا حضرت خدیجه (ع) از پیامبر (ص) خواستگاری کرد ؟
خواستگاری زن از مرد در صورتیکه شئونات زن محفوظ بماند و از طرفی مرد هم طوری باشد که قدر زنش را بداند در مواقع خاص امکان پذیر است . مثلاً حضرت خدیجه (ع) توسط افراد قبیله خواسته و مطلوبش را برای پیامبر خدا (ع) بیان کرد و سپس رسول اکرم (ع) به خواستگاری حضرت خدیجه (ع) آمدند .
اسلام برای مرد و زن حق انتخاب نهاده و انجام کارها را آزاد دانسته ولی راه کارهایی را هم برای زندگی بهتر و سعادتمند ارائه داده دقیقاً مثل این می ماند که عالمی با تقوا و فرهیخته و انسانی صاحب ارزش جهت کاری کم ارزش و کوچک به درب خانه حاکمی یا پادشاهی التماس کند ، پس شخصیت آن عالم و فقیه نزد مردم چه می شود ؟ و ارزش علم نزد مردم چه مقدار تنزل پیدا می کند . اگر حاکم به درب بیت علما و اهل علم و دانش بیاید چقدر زیباست . ارزش علم و دانش چقدر نزد مردم ترقی پیدا می کند ؟ این امر برای حاکم و برای جامعه خوب است . یعنی مردم تشویق می شوند و به سمت علم و دانش علاقمند تر می گردد .
برای زن و مرد در امر خواستگاری نکاتی وجود دارد . برای خود زن و جامعه مضر است . چون از دامن زن ، مرد به معراج می رود و آنگاه التماس زن به مرد چقدر تحقیر برای اوست .
بعضی از زنان در زمان رسول اکرم (ص) خدمت حضرت می آمدند و خواسته خود را مطرح می کردند و آنگاه حضرت مشکل آنان را حل می کردند . این امر بدین معنی بود که حضرت واسطه بین ازدواج قرار می دادند که این روش ، شان زن را محفوظ می دارد و هم خواستن و حق انتخاب برای زن باقی می ماند .
امروز هم دختر جوان یا زنان خواسته خود را به پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، و دوست عالم ،… و مطمئن ترین افراد بگویند اشکالی ندارد و اینگونه منزلت حقیقی او و جایگاه اصلی او در جامعه خدشه وارد نمی شود . ضمناً ما *** را بطین را در ضمانت آینه ذکر خواهیم کرد .
علت اصلی این است که در اصل خلقت مرد ، نیازمند به زن است ، اگر زن نزد مرد ذلیل باشد و مرد هر تحقیر، ظلم و ستمی را در حق او بجا آورد ، زن توانایی بر خورد را ندراد . اما بر عکس ، زن اگر عزیز باشد بهتر می تواند مراتب عشق را تجلی دهد تا مرد دنبال او باشد و خواسته های او را مدنظر بگیرد و عزت نفس زن نزد مرد محفوظ می ماند و زندگی از راه دوستی و عشق آغاز می شود نه از راه حاکمیت و ظلم و بردگی . از زمانهای گذشته گفته اند و می گویند زن مظهر ناز است و مرد مظهر نیاز .
پی نوشت ها :
۱) خصال صدوق باب دهگانه