این خبر غمبار را “پرویز آرامنش” رییس اداره کل حفاظت محیط زیست استان سیستان و بلوچستان در گفت و گو با خبرگزاری میراث فرهنگی اعلام کرده است. آرامنش گفت:« چند روز پیش برای بازدید به دریاچه هامون رفتیم. متاسفانه این دریاچه و حوضچه های آن کاملا خشک شده اند…. در هامون صابوری و هیرمند، حتی یک قطره آب هم باقی نمانده است. در هامون پوزک هم تنها مقداری آب باقی است که آنهم تا مدتی دیگر از بین می رود.»
وی افزود: « بهدلیل خشک شدن هامون، طوفانهای شدیدی در منطقه به وجود آمده است، بهطوری که ما از ابتدای ورود به منطقه تا لحظه خروج از آن درگیر این طوفانهای شدید بودیم.»
هامون که نامی به درازی تاریخ ایران را با خود یدک می کشد، روزگاری انبار غله این سرزمین بوده و در تاریخ حماسه های فردوسی بزرگ با نام رستم پیوند خورده است. از نظر جغرافیایی، هامون به مجموعه ای از فرورفتگی هاو چالههای طبیعی در سیستان گفته می شود که در ماههای مختلف سال در قالب سه شکل مختلف دریاچه و تالاب و نیزار ظاهر می شود.
هامون، از مهمترین تالابهای جهان به شمار میرود که در آبادانی و حاصلخیزی منطقه کویری و بیابانی شرق کشورمان، در استان سیستان و بلوچستان نقشی بی بدیل داشته است. این منطقه ، دشت هامون و دریاچه یا تالاب هامون و رودخانه هیرمند را شامل میشود. تالاب مذکور از سه بخش «پوزک» در شمالشرقی ، «صابوری» در شمال غربی و هامون «هیرمند» در مغرب و جنوبغربی سیستان تشکیل شده است. مساحت هر یک از هامونها به آب ورودی رود مرزی هیرمند و رودخانههای فصلی دیگر (که وارد تالاب میشوند) بستگی دارد و پیوسته در حال کاهش یا افزایش است.
وسعت کل هامون اصلی در زمان پرآبی ۵۶۶۰ کیلومترمربع است که از این میزان ۳۸۲۰ کیلومترمربع آن به ایران تعلق دارد. دریاچه هامون از نظر حیات وابسته به رودخانه هیرمند است و این وابستگی باعث شده تا هرگونه نوسانات در میزان آب آن، مشکلاتی را برای کل سیستم هامون بوجود آورد. علاوه بر رودخانه هیرمند که شریان اصلی ورود به هامون است و از کوههای هندوکش در افغانستان سرچشمه می گیرد، رودخانههای فصلی خاشرود، فراه، هاروت رود، شوررود، حسینآباد و نهبندان نیز به هامون میریزند.
در مجموع، کل تالابهای هامون با وسعتی بالغ بر ۲۹۳ هزار هکتار، بزرگترین دریاچه آب شیرین ایران بود که تا سال ۱۳۷۸ با حجمی بالغ بر ۸ میلیارد مترمکعب عامل اصلی حیات در منطقه سیستان شناخته میشد. هامون همچنین یگانه مأمن زیستی پرندگان مهاجر در شرق ایران به شمار میآید.
تاکنون حدود ۲۴۰ گونه جانوری که بیش از ۱۸۳ گونه آن پرنده هستند در تالابهای هامون شناسایی شده است. پوشش گیاهی دریاچه نیز شامل ۵۵ گونه است که ۲۱ گونه آن گیاه آبزی در قالب ۱۰ خانواده میباشد. از میان گونه های گیاهی آن می توان به اویارسلام، مرغ، بارهنگ آبی، علف بوریا، لویی، نی، هزارنی و جگن اشاره کرد. گونههای شورپسندی نظیر گز، تاغ، اسکنبیل، خارشتر، گون، شور، قلیا و اشنان نیز در اطراف دریاچه میرویند.
۲۳۹ گونه جانوری هم از جمله پلیکان، فلامینگو، غاز، قوی گنگ، باکلان، کفچه نوک،اردک تاجدار، آنقوت، هوبره، کبک، تیهو، عقاب، شاهی، سنقر، شاهین، دال، جغد، پرستوی دریایی، عقاب دریایی دم سفید، عقاب تالابی، سارگپه، مار چلیپر، افعی پلنگی، افعی شاخدار ایرانی، مار جعفری، بزمجه، آگاما، ماهی گرگک، کپور ماهی، آمور سفید و سیاه ماهی در منطقه شناسایی شدهاند.
به دلیل ویژگیهای خاص دریاچههای هامون صابری و هیرمند، این مجموعه به همراه اراضی اطراف آن در سال ۱۳۴۶ حفاظت شده اعلام گشت و بخش آبی این منطقه نیز در سال ۱۳۵۴ به عنوان تالاب بینالمللی شناخته شد.
این ناحیه جلگهای استان سیستان و بلوچستان با داشتن دامنه ارتفاعی ۴۵۰ تا ۵۵۰ متر، دمای متوسط سالیانه ۲۲ درجه سانتیگراد و میانگین بارندگی ۵۰ میلیمتر، اقلیم فراخشک گرم به شمار می رود.
هامونها با عمق متوسط ۵ متر دارای آب شیرین و لب شور بوده و اصلی ترین منبع تغذیه آنها رودخانه هیرمند است که از کوههای کشور افغاستان سرچشمه میگیرد و جلوگیری از ورود آب این رودخانه در دورههای خشکسالی، موجب تغییرات اکولوژیکی شدیدی در منطقه شده است.
با قطع جریان آب هیرمند به ایران و کمبود باران و درنهایت، خشکیدن بخشهایی از هامون، مهاجرت پرندگان از چندی پیش به این دریاچه کاهش یافته بود اما اکنون که هامون خشک شده ، بادهای شدید و معروف ۱۲۰ روزه که از سمت شمال میوزند و توفان شن به پا می کنند، با سرعت و قدرتی بی سابقه وزیدن گرفته است. در این شرایط، حیات همه اکوسیستم و چرخه زیستی آن اعم از حیوانی و گیاهی بطور جدی به خطر افتاده و به نظر می رسد موجودات این منطقه نیز فرجامی جز سرنوشت خود هامون ندارند.
پیامدهای اجتماعی خشکیدن هامون
آرامنش، مدیرکل محیط زیست سیستان و بلوچستان گفت:« خشک شدن هامون معضلات اجتماعی برای مردم زابل بهوجود آورده، اقتصاد منطقه را کاملا متاثر ساخته و شغل آنها را بهخطر انداخته است.»
کارشناسان نیز می گویند: هامون، منشا کسب و کار و منبع تامین زندگی هزاران تن از کشاورزان و دامداران سیستان بود. اگر مردم این منطقه دامی داشتند بهخاطر هامون بود و علوفه آنها نیز از طریق این دریاچه تامین میشد، اما اکنون همه چیز در حال از دست رفتن است و مردم در چنین شرایطی،به مشاغل کاذب و حتی، خلاف سلامت اجتماعی از جمله قاچاق مواد مخدر یا تجارت غیرقانونی کالا روی می آورند.
به گفته آرامنش، خشک شدن دریاچه هامون، سلامتی مردم زابل و منطقه سیستان را نیز به خطر انداخته است:”مردم منطقه دچار انواع بیماریهای تنفسی و چشمی شدهاند. خود ما که برای بازدید هامون رفته بودیم، با اینکه عینک به چشم داشتیم، بر اثر طوفانهای منطقه دچار سوزش چشم شدیم. از سوی دیگر، تامین آب شرب مردم منطقه نیز با مشکلات جدی روبرو شده است.”
وی با تاسف اظهارداشت:”استان سیستان و بلوچستان در زمینه خشکسالی تجربههای زیادی دارد، اما امید ما در سال جاری به استمرار حیات مجموعه تالابهای هامون نقش بر آب گشت و این منطقه زیبا و منحصربهفرد بهطور کامل خشک شد.»
به گفته مدیرکل محیط زیست استان سیستان و بلوچستان، « خشکسالیهای پیدرپی باعث شده است تا مجموعه تالابهای هامون که تا سال ۱۳۷۸ با حجمی بالغ بر ۸ میلیارد مترمکعب؛ عامل اصلی حیات در منطقه سیستان شناخته میشد، خشک شود. سال گذشته با افزایش نسبی بارندگی کمتر از نیمی از حجم این دریاچه مجددا پرآب شده بود، اما متاسفانه این شرایط در سالجاری پایدار نماند.»
آرامنش تصریح کرد: « تالاب هامون از لحاظ اقتصادی برای ساکنان سیستان اهمیت فراوان دارد و از نظر زیست محیطی نیز منبعی عظیم و مهم به شمار میرود. علاوه بر اینها، منطقه حفاظت شده هامون، به علت قرارگرفتن در مرکز مناطق کویری و نیمهکویری کشورهای ایران و افغانستان، در حقیقت تنها مامن زیست پرندگان مهاجر در شرق کشورمان محسوب میشود.»
به گفته کارشناسان، در حال حاضر آخرین امید، رایزنیهای مسئولان محیطزیست با سازمانهای بینالمللی و طرفهای افغانی برای بازگشایی رود هیرمند است اما اینکه افغانها برای رعایت حقابه این تالاب مجاب خواهند شد؛ پرسشی است که تا دریافت پاسخ آن باید چشم به آسمان دوخت، آسمانی غبارآلود که بیش از هرچیز بادهای ۱۲۰ روزه را نوید میدهد نه باران را.
فرجامی اندوهبار
خشک شدن هامون، نتیجه روندی است که به عقیده کارشناسان، از چندسال پیش آغاز شده بود، اگرچه خشکسالی بی سابقه امسال، تیر خلاصی را به جان تالابی که آخرین نفسهای خود را می کشید، شلیک کرد.
دکتر دلاور نجفی، معاون محیط طبیعی و تنوعزیستی سازمان حفاظت محیط زیست در این زمینه به ایسنا گفت: تالابهای انتهای جنوبی” هامون پوزک” به وسعت ۱۰ هزار هکتار و «هامون صابری و هامون هیرمند” به وسعت ۵۰ هزار هر دو در سال ۱۹۹۰ به دلیل ایجاد سازههای آبی در افغانستان، تخصیص آب برای مقاصد شرب و کشاورزی از سوی ایران و افغانستان و ورود ماهی غیربومی “آمور” از سوی شیلات که نسل نیهای منطقه را از بین برده است در فهرست قرمز کنوانسیون رامسر قرار گرفتهاند.
مهندس عبدوس، مدیرکل دفتر زیستگاهها و امور مناطق سازمان حفاظت محیط زیست نیز در باره تالابهای هامون و خشکسالی اظهارداشت: اساسا، منطقه سیستان و بلوچستان تجربه خشکسالی را بطور متوسط هر ۳۰ سال یکبار با خود داشت، ولی ساکنین این منطقه با این خشکسالیها کنار آمده بودند و راههای مقابله و مقاومت در برابر آن را آموخته بودند.
وی افزود: تالابهای هامون حتی ظرفیت ورودی ۶ هزار مترمکعب در ساعت را در زمانهای سیلابی تجربه کرده بود و در آن زمان، این حجم عظیم سیلاب هیچگونه آسیبی به مردم وارد نمیکرد؛ چرا که به حریم رودخانههای سیستان، مشترک و فراه رود که سه ورودی اصلی این تالاب هستند تجاوز چندانی نشده بود. از سوی دیگر، این همه اراضی کشاورزی در اطراف این رودخانهها استقرار نیافته بود و بهرهبرداری از این آبها نیز به شکل کنونی صورت نمیگرفت. هیچگونه سد و آببندی هم بر روی این ورودیها بسته نشده بود لذا غالب حجم ورودی آب وارد تالاب هامون میشد و سه تالاب هامون پوزک، صابوری و هیرمند به هم متصل بودند.
عبدوس با اشاره به شیرین بودن آب هامونها گفت: افزایش جمعیت و نیاز به آب و غذای بیشتر، تغییر سطح زمینهای کشاورزی، روش غیراصولی آبیاری و مصرف بیرویه آب در کشاورزی و تفکر نیاز به ذخیره آب برای سالهای خشکسالی جریان طبیعی آب را کاملا به ضرر کلیه تالابهای کشور تغییر داد.
وی افزود: در این میان، زمینهای کشاورزی در حاشیه رودخانه ها شکل گرفت و از سوی دیگر، تأمین آب شرب شهرهای بزرگ همچون زابل و زاهدان نیز به این مصرف اضافه شد. علاوه بر اینها، وارد کردن ماهی علفخواری به نام آمور که به سرعت تکثیر شد و تمامی نیزارهای تالاب را بلعید و نابود کرد، از دیگر علل تغییر در منطقه بود.
مدیرکل دفتر زیستگاهها و امور مناطق سازمان حفاظت محیط زیست خاطرنشان کرد: احداث بند روی رودخانهای که بستر آن تماما از گل رس و سرعت آب نیز در آن کند است باعث کند شدن سرعت آب و افزایش رسوبات در رودخانه و کاهش ظرفیت ورودی رودخانه و در نتیجه ، کاهش سهم رودخانه سیستان از هیرمند شد و از سویی، به دلیل مرزی بودن رودخانه تاکنون امکان لایروبی آن میسر نشده است.
عبدوس ادامه داد: در سالهای خشک اخیر هرچند آب موجود در چاه نیمهها موجب نجات اراضی کشاورزی و تأمین آب شرب شهرهای زابل و زاهدان شده بود، اما خشکسالیها و وزش بادهای ۱۲۰ روزه سیستان که عملا ۶ ماه از سال جریان دارند، خشک شدن هر ۳ هامون را به همراه آورد.
نتیجه این روند، کاملا روشن بود:” پوشش گیاهی اطراف تالاب نابود گشت، کار دامداری و پرورش گاو سیستانی متوقف شد، صیادان شغل خود را از دست دادند، زیستگاه پرندگان به نیستی گرایید و این امر، به نوبه خود، موجب از دست رفتن بخشی از غذای شکارچیان شد. ”
به گفته مدیرکل دفتر زیستگاهها و امور مناطق سازمان حفاظت محیط زیست، در اسفندماه ۱۳۸۳ پس از چند سال خشکسالی، بارش بارانهای سیلآسای بهاری هامونها را پر آب کرد و تا سال ۱۳۸۶ نیز وضعیت هامونها چندان بد نبود، ولی سال جاری متاسفانه شرایط بارش با وضعیت بحرانی آغاز شد، به گونه ای که در حال حاضر، حتی آخرین حجم قابل برداشت از چاه نیمهها نیز در حال اتمام است.
کارهایی که باید کرد
اگر بتوان مسئولان افغانی را به گشایش بخشی از آب رود هیرمند آنهم در چنین سالی خشک واداشت، باز هم مشکل هامون چندان حل نخواهد شد.
کارشناسان در باره اقدامات قابل انجام برای نجات هامون می گویند: لایروبی کامل رودخانه سیستان و ۳ کانال احداثی بر روی پریان مشترک از ابتدا تا انتهای آنها میتواند حجم قابل توجهی به میزان آب ورودی به تالاب بیفزاید. از سوی دیگر، سد کهک نیز که موجب رسوبگذاری شدید آب در محل ورودی به رودخانه سیستان شده است باید از شکل فعلی خارج و اجازه داده شود جریان آب شکل طبیعی خود را در این بخش رودخانه بازیابد.
مدیرکل دفتر زیستگاهها و امور مناطق سازمان حفاظت محیط زیست در این زمینه گفت که هر چند، اقدامات یادشده ممکن است در مواقع بروز سیلاب موجب کاهش توان کنترل سیل شود، اما نباید حیات منطقه را فدای چند قطعه زمین کشاورزی در حاشیه رودخانه کرد.
عبدوس تصریح کرد: کاشت درختچهها و گیاهان بومی در کرانههای غربی و جنوبی تالاب نیز میتواند از پخش شدن آب به هنگام وزش باد شدید و افزایش تبخیر جلوگیری کند.